سفارت "بزرگ" ایران در نیکاراگوئه کجاست؟

بنابر این گزارش، خبرنگاران نیکارگوئه ای این ابرشهر گرم‌سیری را برای یافتن محل ساخت سفارت بزرگ ایران، زیر و رو کردند.

احمدی‌نژاد در مناظرات انتخاباتی خود در مورد رابطه فزاینده با آمریکای لاتین گفت:" ما بازی را به حیاط خلوت آمریکایی ها بردیم و آنان را نگران کردیم. من ضد آمریکایی ترین سخنرانی ام را در نیکاراگوئه انجام دادم."

علاوه برسفارت‌های موجود در کوبا، آرژانتین، برزیل، مکزیک و ونزوئلا ، پس از انتخاب احمدی نژاد در سال 2005، ایران 6 سفارتخانه دیگر در آمریکای لاتین) کلمبیا، نیکاراگوئه، شیلی، اکوادور، اوروگوئه و بولیوی) احداث کرده است.

یک روزنامه آمریکایی طی گزارشی به داستان سرایی در مورد سفارت بزرگ ایران در نیکاراگوئه" پرداخته است.

به گزارش فردا به نقل از واشنگتن پست، برای ماه‌ها این گزارش در واشنگتن و دیگر پایتخت‌های جهان رد و بدل می شد که ایران در راستای تلاش های دیپلماتیک‌اش در آمریکای لاتین در حال ساخت یک پایگاه مرکزی در نیکاراگوئه است.

این روزنامه، تلاش های دیپلماتیک ایران در آمریکای لاتین را قراردادهای سرمایه گذاری کلان، سفارت‌‌خانه های جدید و حتی تدارک شبکه‌های تلویزیونی عنوان می کند.

واشنگتن با اشاره به سخنان کلینتون مبنی بر ساخت ساختمان بزرگ سفارت ایران در ماناگوا [پایتخت نیکاراگوئه] و ابراز نگرنی وی، می آورد:" اما در اینجا، نیکاراگوئه هیچ کس این سفارت بزرگ را نمی یابد."

بنابر این گزارش، خبرنگاران نیکارگوئه ای این ابرشهر گرم‌سیری را برای یافتن محل ساخت سفارت بزرگ ایران، زیر و رو کردند.

در همین رابطه، ارنستو پورتا، رئیس اتاق بازرگانی نیکاراگوئه با خنده گفت:" چنین چیزی وجود خارجی ندارد."

مقامات دولت نیکاراگوئه تاکید می کنندکه تنها "سفارت خانه بزرگ در ماناگوا"، "مجموعه سفارت آمریکا" است!

با وجود اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا مبنی بر وجود سفارت خانه بزرگ ایران در نیکاراگوئه، مقامات آمریکایی معتقدند که دلایل متعددی برای نگران بودن در مورد ایران وجود دارد؛ اما فعالیت های ایران توانسته است تا لفاظی های واشنگتن که سبک جنگ سرد را به یاد آورد، در حالی که اصلا سفارت مورد ادعای کلینتون اصلا در ماناگوا وجود ندارد و حتی یک دیپلمات آمریکایی نیز می گوید:" تا جایی که ما می توانیم بگوئیم، هیچ سفارت بزرگ ایران در اینجا ساخته نشده است."

ماه گذشته، کانی مک، نماینده جمهوری خواه فلوریدا در فراخوانی از سوی "پروژه اسرائیل" در مورد نفوذ فزاینده ایران در آمریکای لاتین گفت:" این رابطه، من را به یاد رابطه روسیه و کوبا به هنگامی که ما با بحران موشکی کوبا دست و پنجه نرم کردیم، می اندازد."

معلوم نیست که شایعه سفارت بزرگ ایران در ماناگوا از کجا آغاز شد؛ اما در دو سال گذشته در تمام جلسات کنگره آمریکا، گزارشات نهادهای مشورتی و مطبوعات و رویداهای دیپلماتیک آمریکا مطرح شده بود.

اما بایاردو آرچه، مشاور اقتصادی ارشد دانیل اورتگا، رئیس جمهور نیکاراگوئه، "سفارت بزرگ ایران" را همچون سلاح های کشتار جمعی ادعایی در عراق دانست که هیچ‌گاه وجود نداشته و افزود:" چنین چیزی وجود ندارد، آنها به وزیر امور خارجه اطلاعات غلط دادند. ما سفارت خانه بزرگ ایران نداریم، ما یک سفیر داریم که در یک خانه اجاره ای به همراه همسرش زندگی می کند."

آرچه می گوید:" در هر صورت، سرمایه گذاری ایران در نیکاراگوئه اگر از انتظارات کمتر باشد، نیکاراگوئه نمی تواند ایران را به بخشش بدهی 160 میلیون دلاری اش راضی کند."

آرچه مدعی می شود که " آنها هیچ چیز سرمایه گذاری نکردند، هیچ چیز نساختند. ما قادر به مذاکره مجدد بدهی نبودیم، آنها می گویند قرآن این اجازه را به آنان نمی دهند. ما باید قرآن را مطالعه کنیم تا ببینیم می توانیم آن را توجیه کنیم."

فرانسیسکو آگویره ساکاسا، رهبر حزب اپوزوسیون نیکاراگوئه و رئیس کمیته قانون گذاری سیاست خارجه می گوید:« چه کسی این را به هیلاری گفته است؟ شخصی به وی اطلاعات غلط داده است. من هر روز بیشتر از قبل از اینکه کشوری [آمریکا] با این دستگاه های عظیم اطلاعاتی اینچنین به اطلاعات غلط استناد می کند، شگفت‌زده تر می شوم. حالا چه اتفاقی افتاده است که اوباما می خواهد با محور شرارت گفتگو کند؟"

بنابراین گزارش، هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، مشوق اصلی ایران برای توسعه رابطه در آمریکای لاتین است.

ایران و نیکاراگوئه، سفارت خانه های خود را در سال 1990 پس از ترک ریاست جمهوری نیکاراگوئه از سوی اورتگا بستند اما پس از بازگشت وی به قدرت در سال 2007، سفارت خانه ها مجددا بازگشایی شد.

پس از انتخاب احمدی نژاد در سال 2005، ایران 6 سفارت خانه در آمریکای لاتین (کلمبیا، نیکاراگوئه، شیلی، اکوادور، اوروگوئه و بولیوی) به جز سفارت خانه های موجود در کوبا، آرژانتین، برزیل، مکزیک و ونزوئلا احداث کرده است.

محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور در مناظرات انتخاباتی خود در پاسخ به انتقادات رقیب انتخاباتی در مورد رابطه فزاینده با آمریکای لاتین گفت:" ما بازی را به حیاط خلوت آمریکایی ها بردیم و آنان را نگران کردیم. من ضد آمریکایی ترین سخنرانی ام را در نیکاراگوئه انجام دادم."
http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=77902

دزدی اطلاعات از طریق پریز برق ممکن است

به گفته پژوهشگران در امر امنیت اطلاعات، از پریز برق می توان برای شنود آنچه مردم بر روی صفحه کلید کامپیوتر تایپ می کنند، استفاده کرد.

پژوهشگران موسسه Inverse Path دریافته اند که فقدان لایه های حفاظتی کافی جهت جلوگیری از انتشار اعوجاج در کابل برخی صفحه کلیدها، باعث می شود که در هنگام تایپ هر حرف، اطلاعاتی حساس از طریق این سیم نشت کند.

این پژوهشگران با تحلیل اطلاعاتی که از طریق پریز برق به دست آمد، توانستند دریابند که فرد مورد شنود قرار گرفته، چه چیزی بر روی صفحه کلید کامپیوتر خود تایپ می کند.

در این پژوهش مشخص شد اطلاعات منتقل شده از طریق سیم صفحه کلید، از 15 متری نقطه اتصال کامپیوتر به یک پریز برق، و حتی از نقاطی مانند لوله های آب نیز قابل شنود است.

آندریا باریسانی و دانیل بیانکو، از پژوهشگران موسسه Inverse Path در یک مقاله علمی به تشریح یافته های خود پرداختند و نوشتند: "هدف ما این است که نشان دهیم اطلاعات را از غیرمنتظره ترین راه ها می توان شنود کرد."

پژوهشگران تحقیق خود را بر روی سیم هایی متمرکز کردند که صفحات کلید PS/2 را به کامپیوترهای رومیزی متصل می کند.

این دو نفر گفتند شش سیم داخل یک کابل PS/2 معمولا "نزدیک به یکدیگرند و حفاظ اعوجاجی مناسبی ندارند." این مسئله باعث می شود اطلاعاتی که از طریق سیم داده (data) به شکل تغییر ولتاژ در حال انتقال است به سیم زمین (earth) در همان کابل القاء شود.

سیم زمین نهایتا از طریق منبع تغذیه کامپیوتر به پریز برق، و از آنجا هم به کل مدارهایی که برق اتاق را تامین می کنند متصل می شود.

آنچه شرایط را برای این القاء ناخواسته اطلاعات فراهم می کند سرعت پایین انتقال اطلاعات صفحه کلید است که سرعت آن به مراتب کمتر از سرعت عملکرد دیگر قطعات در کامپیوتر است.

در این مقاله آمده: "موج مربعی سیگنال PS/2 با کیفیت خوب [به سیم زمین] منتقل می شود ... و می توان آن را به اطلاعات اصلی صفحه کلید تبدیل کرد."

پژوهش این افراد نشان داد حتی اگر محلی که تلاش برای دزدی اطلاعات از آن صورت می گیرد تا 15 متر از پریز برق فاصله داشته باشد، اطلاعات بدون مشکل منتقل می شود و نتیجتا چنین روش شنود اطلاعات در اتاق هتل ها یا دفاتر کار نیز قابل استفاده است.

این دو پژوهشگر اعلام کرده اند که تحقیقات آنها در این زمانه کماکان ادامه دارد و قرار است نحوه انجام چنین حمله ای در کنفرانس مسائل امنیتی Black Hat که از روز 25 تا 30 ژوئیه در لاس وگاس برگزار می شود، به نماش گذاشته شود.

http://bbc.co.uk/persian/science/2009/07/090713_ba-snooping-internet.shtml

نامه رضایی خطاب به ملت؛

نامه رضایی خطاب به ملت؛
درسهای بزرگی در این حوادث وجود دارد که باید از آنها عبرت گرفت
امروزه جامعه ایران و نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی دچار اختلافات شده است. خانواده انقلاب را تهمت باران می کنند. عده ای به برخی از اعضای این خانواده منافقین جدید لقب می دهند. عده ای دیگر بخشی از این خانواده را به عنوان خوارج لقب می دهند. آیا این یک توطئه نیست که نیروهای طرفدارنظام را به جان هم بیاندازند و یک فروپاشی درونی صورت بدهند؟ من معتقدم پشت سر این فتنه یک توطئه است.
محسن رضایی کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در نامه ای خطاب به ملت شریف ایران، نکاتی را در مورد انتخابات و مسائل پیش آمده پس از آن با مردم در میان گذاشته است.

به گزارش "تابناک" متن این نامه به شرح زیر است:

بسمه تعالی

ملت شریف ایران

اکنون که مبارزات انتخاباتی به پایان رسیده است، وظیفه خود می دانم که از مشارکت گسترده و تاریخی شما مردم ایران در تعیین سرنوشت خویش تشکر نمایم.

همچنین از کلیه کسانی که برنامه های این حقیر را که محصول کارگروهی و مدلی فراگیر و مبتنی بر عقلانیت و مبتنی بر نیاز و حقوق مردم بود را پذیرفتند و به آن رای دادند، و از کسانی دیگر که پذیرفتند ولی به دیگری رای دادند یا کسانی که نیم نگاهی برای فردا به آن داشتند سپاسگذاری می کنم. باید از مراجع دینی و نخبگان کشور نیز که حضور بارز و موثری در این انتخابات داشتند، تشکرنمایم.

حال که فعالیت ستادهای انتخاباتی پایان یافته است، از همه هواداران خود صمیمانه تشکر و با آنها مرتبط خواهم بود و از نظرات و مشاوره های آنها در آینده و به منظور پیشرفت و توسعه کشور استفاده خواهم کرد. به ملت عزیز ایران هم قول می دهم که همواره در کنارشان بوده و خواهم بود.

همچنین در این انتخابات حوادث تلخ و شیرین فراوانی به وجود آمد و پرسش ها، ابهامات و دغدغه هایی در ذهن نگران جامعه و نخبگان پدید آمد که باید در فرصتهای مناسب تری به آنها بپردازیم.

درس های بزرگی در این حوادث برای ملتی که می خواهد به الگویی برای دیگران تبدیل شود و پایه های یک تمدن جدیدی را بگذارد، وجود دارد. بکار گرفتن این درسها برای ساختن آینده سرمایه بزرگی است. که به بهای سنگینی بدست آمده است. به همین دلیل باید این درس ها را پاس بداریم و با صبر و حوصله به مطالعه آن ها بپردازیم تا در طراحی مسیر آیندة ایران اسلامی، بتوانیم از آن بهره کافی بگیریم.

دغدغه های انتخابات

این روزها کسانی هستند که به من و امثال من مراجعه می کنند و در رابطه با آزادی ها و مردم سالاری و انتخابات در آینده سؤال می کنند. دغدغه های خود را می گویند. از دلسردی ها حرف می زنند . من معتقدم که جمهوری اسلامی بدون آزادی و مردمسالاری دینی مفهومی ندارد و به همین دلیل با اطمینان می گویم که این ارزشهای بنیادین که از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی هستند در آینده با شدت و قوت ادامه خواهد داشت. اما مسائل اساسی وجود دارد که مورد غفلت قرار گرفته است و نیازمند توجه و تأمل است:

اولاً آنچه که باعث شده این سئوالات بوجود آید حوادث پیرامون انتخابات ریاست جمهوری بوده و بر کل نظام تأثیر گذاشته است. انتخاباتی که به هر حال در کنار اوج گیری جنبش حماسی ملت ایران یک نزاع سیاسی هم در درون آن بین نامزدها اوج گرفت. این عامل در کنار مدیریت انتخاباتی و ساختارهای ناقص آن، بی تدبیری ها، کج سلیقگی ها و ... در فرآِیند برگزاری انتخابات از یک سو و سوء مدیریت مطالبات و اعتراضات مدنی هواداران موجب شد تا محیط سیاسی و جنبش اجتماعی مردم تحت الشعاع قرار گیرد و به سوی بحران وسوء استفاده غرب کشیده شود.

ثانیا ریاست جمهوری تنها بخشی از حکومت می باشد و نه همه آن . درکنار آن مجلس شورای اسلامی وجود دارد که نمایندگان شما مردم در آن حضور دارند، و قوانین کشور را تدوین و بودجه را تصویب و بر دولت نظارت دارند. همچنین قوه قضاییه وجود دارد که سازمان بازرسی و دیوان عدالت اداری می تواند هر نوع تخلفی را از مقامات دولتی گزارش و در دادگاه ها بررسی کنند. این نهادها دژهای محکمی در دفاع از آزادیها و مردمسالاری دینی و حقوق ملت هستند.

ثالثاٌ در رأس همه این قوای حکومتی، رهبری نظام، که از مدافعان وسنگربانان آزادی و مردمسالاری طی سی سال انقلاب بوده است قرار دارد. شخصیتی که در دوران انسداد سیاسی می گفت خدا لعنت کند آن کسانی را که می گویند دانشجو نباید سیاسی باشد، و یا در مقابل تغییر قانون اساسی برای اینکه ریاست جمهوری سه دوره چهارساله شود مقاومت کرد، آیا ممکن است اجازه دهد که آزادی ها و مردمسالاری دینی ضعیف شود؟

 فردی که در دوران سکوت چپ و کنار رفتن از سیاست به آن ها گفت که اگر به صحنه نیآیید، نظام و جامعه نمی تواند با یک جناح اداره شود و ناچار خواهیم شد از فعالان و نخبگان سیاسی بخواهیم یک چپ جدیدی را به وجود آورند، چگونه ممکن است راضی شود که تنها یک گروه وسلیقه خاص در صحنه سیاسی کشور فعال باشد؟ فردی که استقلال کشور را در دوران اصلاحات حفظ کرد و از رفتن کشور به سوی جنگ با آمریکا در چند سال اخیر جلوگیری کرد، آیا حاضر است جمهوری اسلامی را فدای یک گروه خاص و یا خدای نکرده سلیقه خویش کند، آن طوری که در تحلیل عده ای آمده است؟ لذا من مطمئن هستم که آزادی ها و مردمسالاری و استقلال، مثل گذشته در کشور با قدرت تمام ادامه خواهد یافت و همه فعالان سیاسی، احزاب و جناح ها می توانند و باید در صحنه باشند.

آینده ایران

اما نکته مهمی راکه می خواهم به آن بپردازم شرایط تاریخی، منطقه ای و بین المللی ایران است. شرایط تاریخی ایران نشان می دهد موقعیتی که در آن قرار داریم پس از سیصد سال به دست آمده و در آن فرصت هایی وجود دارد که اگر از دست برود ممکن است تا سیصد سال دیگر تکرار نشود؛ لذا امانتی از همه آن نسل هاست که در اختیار ماست و پر مسلم است که نباید به آن خیانت کنیم. نادیده گرفتن چنین موقعیت تاریخی وتعقیب منافع شخصی وگروهی و جناحی خود در چنین شرایطی خیانتی بزرگ به صدها میلیون ایرانی است که طی سه قرن آینده می آیند ومی روند.

ماندن ودر جا زدن در وضعیت های سیاسی ، عدم ورود به سطوح بالاتر شکوفایی وتوسعه، عدم تعقیب تحولات اقتصادی و فرهنگی و مدیریتی درکشور و در یک کلام زندانی کردن انقلاب در میان حصارهای سیاست وحکومت گناهی نابخشودنی است که نسلهای آینده آنرا بر ما نخواهند بخشید. امروزه هر نوع نزاع سیاسی هرچند که برحق هم باشد اگر ما را از ادامه انقلاب در حوزه های اقتصادی و فرهنگی باز بدارد یک گناه نابخشودنی است وفاتحان آن موجب خواهند شد که یک شکست استراتژیک را به ملت ایران تحمیل کنند. پس راهی جز وحدت بر سر ادامه انقلاب اسلامی در حوزه های فتح نشده نیست. البته لازمه آن هم ، اصلاحاتی در حوزه سیاسی می باشد.

شرایط منطقه ای و بین المللی ایران هم بی نظیر است. دریایی از فرصتها برای ما بوجود آمده است. ندیدن و استفاده نکردن از این فرصتها نیز یک گناه نابخشودنی است . برای استفاده از این فرصت های تاریخی و منطقه ای و بین المللی نیاز به وحدت داریم. مهم ترین وحدت در شرایط امروز وحدت مفهومی وارزشی ا ست. وحدت کلمه است. نباید کاری کنیم که عدالت در مقابل عدالت قرار گیرد. جمهوریت در مقابل اسلامیت نظام قرارگیرد. جمهوری اسلامی در مقابل آزادی قرار گیرد.

نظام در مقابل انقلاب اسلامی قرار گیرد و ادامه انقلاب اسلامی در حصارهای سیاست زندانی شود و یا دینداری در مقابل اخلاق قرار داده شود. ادامه این وضعیت ما را به سوی فروپاشی می برد. سند چشم انداز بیست ساله کشور می تواند وحدت کلمه ما باشد. این سند از چنین ظرفیتی برخوردار است که عدالت، آزادی، مردمسالاری، اسلام و انقلاب را در کنار یکدیگر و همراه با توسعه و شکوفایی و تعالی پی گیری کند.

ازطرف دیگر ما به وحدت عملی و رفتاری دو طرفه نیازمند هستیم .کسانی که در حوادث اخیر اشتباه کرده اند جبران نمایند وکسانی که آسیب دیده اند گذشت کنند و البته خسارت های وارده به آنان جبران شود. نیاز به بازگشت اخلاق و ارزش ها و تقوی به عرصه سیاست داریم. نیاز به همکاری و برادری داریم . نیاز به احترام به مردم و رعایت حقوق آن ها را داریم. من معتقدم عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر نمی توانیم جای خود را به دیگران بدهیم و دیگران را در اداره کشور مشارکت بدهیم، بسی بیراه رفته ایم. نیاز به بسیج نخبگان کشور در اداره کشور و جامعه داریم، تا با کمک آن ها بتوانیم انقلاب را در حوزه های اقتصادی و فرهنگی ادامه بدهیم.

امروزه جامعه ایران و نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی دچار اختلافات شده است. خانواده انقلاب را تهمت باران می کنند. عده ای به برخی از اعضای این خانواده منافقین جدید لقب می دهند. عده ای دیگر بخشی از این خانواده را به عنوان خوارج لقب می دهند. آیا این یک توطئه نیست که نیروهای طرفدارنظام را به جان هم بیاندازند و یک فروپاشی درونی صورت بدهند؟ من معتقدم پشت سر این فتنه یک توطئه است.

در اوج اقتدار جمهوری اسلامی در داخل ایران و منطقه و در زمانی که دولت بوش و صهیونیستها نتوانستند از طریق جنگ وتحریم به تنهایی کاری انجام دهند، به فکر انفجار از داخل افتادند تا با کمک آن ایران را ابتدا ضعیف سازند و سپس با کمک تحریم های جدید و احیاناً حمله از بیرون ایران را تسلیم کنند. مهم ترین ابزار توطئه گران در ایجاد فتنه استفاده از جهالت برخی و احساسات برخی دیگر است. درضمن تقویت انحرافات دراین میان نقش مهمی ایفا می کند . تاثیر اشتباه کاری های جاهلانه و بروز تعصبات و احساسات غیر منطقی در حوادث اخیر کمتر از تأثیر دخالت بیگانگان در آن نبوده است.

من معتقدم ادامه روش برخی از فعالان سیاسی ما را به عقب می برد و با شکست مواجه می کند و تاکنون هم آسیب هایی وارد کرده است و ادامه روش برخی دیگر ما را به سراشیبی می برد و آسیب می رساند. آسیب هایی که از هر دو طرف وارد شده قابل اصلاح است، اگر عزمی برای اصلاح باشد این روشها باید اصلاح شود. با این حال معتقدم که آقایان میرحسین موسوی، احمدی نژاد و کروبی و سایر فعالان سیاسی راهی جز کنار هم نشستن برای منافع ملی را ندارند. اگر در طی ماه های آینده دولت بخواهد که در مذاکرا ت هسته ای شرکت کند و یا مذاکرات با قدرت های بین المللی را شروع کندآیا نباید در آن ملت ایران با حمایت و همکاری همه ، سربلند از این مذاکرات بیرون آید؟ یا اگر طی ماه های آینده اسرائیل قصدی علیه ایران داشته باشد، آیا نباید با وحدت در مقابل آن ها دفاع کنیم ؟

اگر امروز نتوانیم از احساسات و عواطف عبور کنیم و به عصر عقلانیت پا بگذاریم نه تنها به خود خسارت وارد کرده ایم که به ملت ایران خسارت های نابخشودنی وارد می کنیم . مبارزه برای پاسداری از آزادی و دموکراسی با وحدت امکان پذیر است و نه با نزاع و دعوا. مبارزه با مفاسد اقتصادی با وحدت امکان پذیر است و نه با تهمت و افترا. تجربه نشان داده است که ما باید نقد و نصیحت و مبارزات خود در درون جامعه را برای اصلاح آن با مبارزات با دشمنان برای دفاع و یا کسب حقوق خود تفکیک کنیم. در اولی باید با مهر و محبت و گذشت و نه با خشونت ولی در دومی باید با شدت و بدون گذشت برخورد کرد. نقد و نصیحت و مبارزات سیاسی در جامعه باید در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر صورت گیرد و نه جنجال و تخریب.

امر به معروف و نهی از منکر همراه با اصلاح و وحدت است ولی نزاع و دعوا به فساد و تفرقه کشیده می شود. چرا علما و روحانیون و اسلام شناسان ما اجازه داده اند این فریضه مهم دینی متروک شود؟ ویا آنکه محدود به ظواهر شود؟ آنهم به یک و یا دو مورد ؟ اگر دولتمردان و نامزدهای انتخابات، حوادث پس از انتخابات را در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر می دیدند و صف معترضین را از اغتشاشگران و یا صف ملت را از دشمنان جدا می کردند، آیا به مردم اهانت می شد؟ آیا کسی زخمی وکشته می شد؟ آیا به نظام اهانت می شد؟ آیا دشمنان ما می توانستند در خارج به آبرو و اعتبار ایران و نظام جمهوری اسلامی خدشه ای وارد کنند ؟ درفرصت های مناسب تحلیل مفصل تری را از حوادث اخیر ارائه خواهم کرد.

من معتقدم که روش های مرسوم وجاری نقد و مبارزات فعالان سیاسی در جامعه، کارخانه بزرگی ساخته است که سالهاست دوستان را به دشمنان تبدیل کرده است، و هر روز هم تکنولوژی آن را نو و مدرن می سازند. محصولات زهر آلودی تولید و به جامعه تزریق می کند و از دوستان می کاهد و بر دشمنان می افزاید، نشاط وشادابی و اعتماد و امید به آینده را ضعیف می سازد. باید این کارخانه را تعطیل کرد. این کارخانه در شرایط کنونی سم مهلک برای جامعه و نظام اسلامی است.

از طرف دیگرخوش بینی نسبت به مخالفین و دشمنان نظام نیز تا کنون خسارات عظیمی به بار آورده است. البته دشمن تراشی در خارج از ایران هم نباید تبدیل به یک کارخانه دیگری شود. اگر کسی دست دوستی به سوی ملت ایران دراز کند. نباید دست او را زخمی کرد واگر کسی هم خنجری پشت خود مخفی کرد، نباید ناشیانه با آن دست داد.
در اینجا سخن حکیمانه رهبری انقلاب قابل توجه است که " ..... مردم و نخبگان و همه جناح‌ها باید مراقب باشند تا دوست و دشمن را اشتباه نگیرند و رفتاری را که باید با دشمن داشته باشندَ، با دوست انجام ندهند.

مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.
.... از آن طرف عده‌ای هم، باید مراقب باشند تا دشمن معاند را دوست تصور نکنند و فریب حرف‌های او را نخورند. "

برای دستابی به یک وحدت دوطرفه نیاز به همکاری مردم ونهادهای حکومتی و فعالان سیاسی با یکدیگر می باشدکه طرح زیر می تواند در این رابطه راهگشا باشد.

1- تفکیک مردم معترض و ناراضی از ضد انقلاب و اغتشاشگر به توسط نهاد های حکومتی و فعالان سیاسی و خود مردم وتعامل و برخورد متناسب با آنها .

2- تفکیک مردم و فعالان سیاسی معترض از دخالت بیگانگان و عوامل آنها در داخل.

3-تعامل و تفاهم بین معترضین و نهادهای حکومتی و مشارکت همه در حفظ منافع ملی وانجام فعالیتهای سیاسی .

4- فعالان سیاسی حقوق خود و مردم را از طریق قانون پیگیری کنند و نهادهای حکومتی هم شکایات مردم و فعالان سیاسی را با جدیت و بدون واهمه ازکسی پیگیری نمایند.

5- نهادها ی حکومت وظایف خود را در برقراری نظم وحفظ حقوق مردم طبق قانون انجام دهند.

6- سیره عملی امام و رهنمودهای رهبری، پایان بخش اختلافات (که در مراحل قبل حل نشده) باشد.

در پایان صمیمانه از همه می خواهم که قدر سی سال فداکاری و تلاش خود و ملت ایران را بدانیم و دست برادری به یکدیگر بدهیم و از سوی دیگر نشاط، شادابی و امید به آینده را در ملت خود حفظ و تقویت کنیم و این محقق نمی شود مگر با عزم و ارادة راستین برای آشتی ملی و گذشت از تمام اطراف و دلجویی از آسیب دیدگان است.

تا آخر عمر در کنار شما خواهم بود و جانم را فدای ایران عزیز و اسلامی خواهم نمود.

محسن رضایی
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=55201