اسامی34کشوری‌که به احمدی‌نژاد تبریک‌گفتند

روسای جمهور، سران و رهبران کشورهای مختلف جهان در پیام‌های کتبی و گفتگوهای تلفنی جداگانه پیروزی مجدد احمدی‌نژاد در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را به ملت ایران و جامعه بشری تبریک گفتند.

به گزارش خبرگزاری فارس، رئیس‌جمهور روسیه، رئیس‌جمهور سودان و رئیس دوره‌ای سازمان کنفرانس‌ اسلامی، رئیس‌جمهور خلق چین، رئیس‌مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دبیرکل حزب‌الله لبنان، رئیس‌جمهور لبنان، امیر کویت، امیرقطر، پادشاه عمان، رئیس‌جمهور الجزایر، رئیس‌جمهور بلاروس، پادشاه بحرین، رئیس‌جمهور ارمنستان، نخست‌وزیر مالزی، رئیس‌جمهور سریلانکا، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، رئیس‌جمهور نیکاراگوئه، رئیس‌جمهور افغانستان، نخست‌وزیر کامبوج، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، رئیس‌جمهور ترکیه، رئیس‌جمهور پاکستان، نخست‌وزیر ترکیه، رئیس‌جمهور قزاقستان، نخست‌وزیر هند، رئیس‌جمهور ونزوئلا، رئیس‌جمهور آذربایجان، دبیرکل اتحادیه عرب، رئیس‌جمهور کوبا، رئیس‌جمهور سوریه، رئیس‌جمهور اکوادور، رئیس‌جمهور ترکمنستان، رئیس‌جمهور عراق، رئیس‌جمهور یمن، رهبر لیبی، رئیس‌جمهور تونس، رئیس‌پارلمان کره شمالی، رئیس‌جمهور کومور، نخست‌وزیر کنیا، نخست‌وزیر بحرین، ولیعهد بحرین، نخست‌وزیر لبنان، رئیس مجلس لبنان، ولیعهد کویت، اسقف اعظم ارامنه جهان از جمله روسای جمهور و سران کشورها و روسای نهادهای بین‌الملللی هستند که انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری را تبریک گفته‌اند.
مسئولان و سایر مقامات و همچنین شمار زیادی از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی کشورهای مختلف نیز انتخاب احمدی‌نژاد را به ملت ایران و جامعه بشری تبریک گفتند.
پیام‌های تبریک سران کشورهای مختلف به مناسبت انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد همچنان ادامه دارد.
http://ayandenews.com/fa/pages/?cid=9768

نامه به برادرسابق!حسین شریعتمداری

محمدهادی سامعی فرزند شهید سرتیپ سامعی با ارسال نامه ای به آینده نوشته است:

جناب رزمنده سابق آقای شریعتمداری
فرمود:
و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

بنده محمد هادی سامعی فرزند سرتیپ شهید حاج مهدی سامعی هستم.
شما را مدتهاست که می شناسم. خصوصا از وقتی که در مجموعه شش قسمتی سردار خیبر درباره شهید همت رحمة الله علیه سخن می گفتید. آنقدر شیفته همرزم شهید همت بودم که برایم حتی مقدس شده بودید.
اما نمی دانم آیا اکنون از حال و روز خانواده شهید همت خبر دارید یا نه؟
آیا می دانید بعد از انتخابات با همسر شهید همت و با مهدی همت چه برخوردی شد یا نه؟
نمیدانم اگر شهید همت و شهید باکری و امثال پدر شهیدم زنده بودند این روزها چه می کردند؟. بد نیست بدانید، پدرشهیدم یکبار به جرم هتاکی به شخص اول مملکت در باشگاه افسران شاه خائن به اعدام محکوم و البته موفق به «فرار» شد تا سالهای بعد در جبهه نبرد، مردانه جلوی باطل بایستد و «فرار» نکرده تا مرد از نامرد مشخص شود و پیکرش را غرق در گلوله مستقیم تحویل گرفتیم و درجوار مولایش امام هشتم به خاک سپردیم.
من نمی دانم امروز شما از چه فرار می کنید و جلوی چه ایستاده اید؟
از باطل گریزانید و مدافع حق هستید یا خود باطلید و به جبهه حق ستم می کنید؟
به راستی خوش بحال همت ها و باکری ها و سامعی ها که در این حصار دنیا نماندند تا زجر این ایام را تحمل کنند.
چند سالی است که کم کم با تفکر شما آشنا شدم و وقتی به خود آمدم که دیدم با تیشه تعصب به ریشه خود میزنم.
تعصبی که ردپای آن را از آغاز اسلام تا امروز و حتی ایام جنگ به وضوح می توان مشاهده نمود.یک نمونه آن را برایتان بازگو می کنم.
شاید کسانی که از بنده سنشان بیشتر است یادشان باشد که در ایام جنگ و هنگامی که آلبوم «بیداد» استاد شجریان دنبال مجوز می گشت به جرم اینکه استاد این شعر حافظ شیرازی را در فراغ شاهنشاه آریامهر خوانده است مدتی به او مجوز ندادند. شاید از سال 1361 تا 1364 بوده باشد که دقیق نمی دانم. نمیدانم شما آنروزها نظرتان چه بود؟
حقیر اتفاقا از موسیقی هیچ سررشته ای ندارم اما روزی که آلبوم بیداد استاد را گوش می دادم در وجودم ابیات شعر، با سوز صدای استاد، مرثیه سرائی اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش شد. گوئی کسی معنی ابیات را در گوشم زمزمه می کرد که این بیت دروصف علی اصغر است و این مصرع معنی «هل من ناصر» است و و ...
در آن لحظه به شدت متاثر بودم و غرق در روضه خوانی حافظ شده بودم که چه زیبا در قالب هنر استاد آواز و موسیقی از من اشک می گرفت.
بعدها که این داستان جلوگیری از انتشار آلبوم را شنیدم به شدت برای متولیان امر متاسف شدم که از فرط بی ذوقی و تعصب کجا را به کجا پیوند زده بودند.
بد نیست این غزل را یکبار دیگر با دید عاشورائی مرور کنید چون آموزه های این غزل که مرثیه عاشوراست با حال دل من و امثال من در این ایام بی تناسب نیست. هرچند که منظور شما در سخنرانی اصفهانتان «عاشورائی دیگر» بود!!!.
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد؟
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد؟
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟

بله جناب شریعتمداری،
این غزل برای عاشورا سروده شده، دقت کنید:
دوستی همان ها که نامه به امام نوشتند، کی تمام شد؟ در حیرتم که شما با این کیهان عالم سوزتان چه عهدها که نشکسته اید.
از نای علی اصغر که همچون شاخه گل بود خون چکید. و از قلم زهر آلود شما چه بغضها که در سینه فروخرده شده و چه آبروها که ریخته شد.
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی ... برادر حسین! این بود میثاق شما با شهدا که بشوید یک قلم به مزد تمام عیار؟
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست ... آری بخدا کان مروت را شما خشکانیده اید و اگر سیدی هم به نام قانون قد علم کند به فرمان قلم شما با چماق بدستان مواجه می شود.
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند. این همان ندای هل من ناصر ابی عبدالله است. این همان ندای برگشت به آرمان ها و ارزش های اسلامی است که چه خوب شما و دوستان شما این صدا را خفه کرده و پیروی از علم فسق را برگزیدید.
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟ این همان سؤالی است که نه تنها امروز، بلکه نسل های آینده از شما خواهند پرسید؟
زهره، سازی خوش نمیسازد. مگر عودش بسوخت؟ آری دیگر از نای ابی عبدالله ساز هدایت بلند نمی شود. چرا که عود نای را سوزاندند و سر از پیکر پاکش جدا کردند. با انتخابات هم اینچنین کردند. اما صدای حق طلبی و عدالت خواهی هرگز نخواهد مرد.
از که میپرسی که ... که اگر شما اهل منطق بودید. توجیه گر تقلب و دروغ نبودید.

نابرادر حسین شریعتمداری.
راستش را بخواهید خیلی وقت است که احساس قبلی را نسبت به شما ندارم بلکه جای مهر روی پیشانی شما مرا به یاد خوارج نهروان می اندازد. یاد آنها که به اسم اسلام و با بغض علی علیه السلام جنین را از شکم درآورده و مادر و فرزند را کشتند.
حاکم روز جزا تنها خداست و او میداند که چه حکمی میان ما و شما خواهد کرد، اما آموزه هایم از اسلام به من یقین میدهد که با این قلم و رفتار و گفتار، شما عاقبت بخیر نخواهید شد.
از شما بیزاری می جویم و از هرکس که به ظلمی که بر ملت رفت آگاه شد و به آن راضی گشت.
اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا...
رزمنده ، بسیجی و فرزند شهید .
http://ayandenews.com/fa/pages/?cid=9760

نامه به برادرسابق!حسین شریعتمداری

محمدهادی سامعی فرزند شهید سرتیپ سامعی با ارسال نامه ای به آینده نوشته است:

جناب رزمنده سابق آقای شریعتمداری
فرمود:
و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

بنده محمد هادی سامعی فرزند سرتیپ شهید حاج مهدی سامعی هستم.
شما را مدتهاست که می شناسم. خصوصا از وقتی که در مجموعه شش قسمتی سردار خیبر درباره شهید همت رحمة الله علیه سخن می گفتید. آنقدر شیفته همرزم شهید همت بودم که برایم حتی مقدس شده بودید.
اما نمی دانم آیا اکنون از حال و روز خانواده شهید همت خبر دارید یا نه؟
آیا می دانید بعد از انتخابات با همسر شهید همت و با مهدی همت چه برخوردی شد یا نه؟
نمیدانم اگر شهید همت و شهید باکری و امثال پدر شهیدم زنده بودند این روزها چه می کردند؟. بد نیست بدانید، پدرشهیدم یکبار به جرم هتاکی به شخص اول مملکت در باشگاه افسران شاه خائن به اعدام محکوم و البته موفق به «فرار» شد تا سالهای بعد در جبهه نبرد، مردانه جلوی باطل بایستد و «فرار» نکرده تا مرد از نامرد مشخص شود و پیکرش را غرق در گلوله مستقیم تحویل گرفتیم و درجوار مولایش امام هشتم به خاک سپردیم.
من نمی دانم امروز شما از چه فرار می کنید و جلوی چه ایستاده اید؟
از باطل گریزانید و مدافع حق هستید یا خود باطلید و به جبهه حق ستم می کنید؟
به راستی خوش بحال همت ها و باکری ها و سامعی ها که در این حصار دنیا نماندند تا زجر این ایام را تحمل کنند.
چند سالی است که کم کم با تفکر شما آشنا شدم و وقتی به خود آمدم که دیدم با تیشه تعصب به ریشه خود میزنم.
تعصبی که ردپای آن را از آغاز اسلام تا امروز و حتی ایام جنگ به وضوح می توان مشاهده نمود.یک نمونه آن را برایتان بازگو می کنم.
شاید کسانی که از بنده سنشان بیشتر است یادشان باشد که در ایام جنگ و هنگامی که آلبوم «بیداد» استاد شجریان دنبال مجوز می گشت به جرم اینکه استاد این شعر حافظ شیرازی را در فراغ شاهنشاه آریامهر خوانده است مدتی به او مجوز ندادند. شاید از سال 1361 تا 1364 بوده باشد که دقیق نمی دانم. نمیدانم شما آنروزها نظرتان چه بود؟
حقیر اتفاقا از موسیقی هیچ سررشته ای ندارم اما روزی که آلبوم بیداد استاد را گوش می دادم در وجودم ابیات شعر، با سوز صدای استاد، مرثیه سرائی اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش شد. گوئی کسی معنی ابیات را در گوشم زمزمه می کرد که این بیت دروصف علی اصغر است و این مصرع معنی «هل من ناصر» است و و ...
در آن لحظه به شدت متاثر بودم و غرق در روضه خوانی حافظ شده بودم که چه زیبا در قالب هنر استاد آواز و موسیقی از من اشک می گرفت.
بعدها که این داستان جلوگیری از انتشار آلبوم را شنیدم به شدت برای متولیان امر متاسف شدم که از فرط بی ذوقی و تعصب کجا را به کجا پیوند زده بودند.
بد نیست این غزل را یکبار دیگر با دید عاشورائی مرور کنید چون آموزه های این غزل که مرثیه عاشوراست با حال دل من و امثال من در این ایام بی تناسب نیست. هرچند که منظور شما در سخنرانی اصفهانتان «عاشورائی دیگر» بود!!!.
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد؟
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد؟
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟

بله جناب شریعتمداری،
این غزل برای عاشورا سروده شده، دقت کنید:
دوستی همان ها که نامه به امام نوشتند، کی تمام شد؟ در حیرتم که شما با این کیهان عالم سوزتان چه عهدها که نشکسته اید.
از نای علی اصغر که همچون شاخه گل بود خون چکید. و از قلم زهر آلود شما چه بغضها که در سینه فروخرده شده و چه آبروها که ریخته شد.
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی ... برادر حسین! این بود میثاق شما با شهدا که بشوید یک قلم به مزد تمام عیار؟
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست ... آری بخدا کان مروت را شما خشکانیده اید و اگر سیدی هم به نام قانون قد علم کند به فرمان قلم شما با چماق بدستان مواجه می شود.
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند. این همان ندای هل من ناصر ابی عبدالله است. این همان ندای برگشت به آرمان ها و ارزش های اسلامی است که چه خوب شما و دوستان شما این صدا را خفه کرده و پیروی از علم فسق را برگزیدید.
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟ این همان سؤالی است که نه تنها امروز، بلکه نسل های آینده از شما خواهند پرسید؟
زهره، سازی خوش نمیسازد. مگر عودش بسوخت؟ آری دیگر از نای ابی عبدالله ساز هدایت بلند نمی شود. چرا که عود نای را سوزاندند و سر از پیکر پاکش جدا کردند. با انتخابات هم اینچنین کردند. اما صدای حق طلبی و عدالت خواهی هرگز نخواهد مرد.
از که میپرسی که ... که اگر شما اهل منطق بودید. توجیه گر تقلب و دروغ نبودید.

نابرادر حسین شریعتمداری.
راستش را بخواهید خیلی وقت است که احساس قبلی را نسبت به شما ندارم بلکه جای مهر روی پیشانی شما مرا به یاد خوارج نهروان می اندازد. یاد آنها که به اسم اسلام و با بغض علی علیه السلام جنین را از شکم درآورده و مادر و فرزند را کشتند.
حاکم روز جزا تنها خداست و او میداند که چه حکمی میان ما و شما خواهد کرد، اما آموزه هایم از اسلام به من یقین میدهد که با این قلم و رفتار و گفتار، شما عاقبت بخیر نخواهید شد.
از شما بیزاری می جویم و از هرکس که به ظلمی که بر ملت رفت آگاه شد و به آن راضی گشت.
اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا...
رزمنده ، بسیجی و فرزند شهید .
http://ayandenews.com/fa/pages/?cid=9760