خاطره کردان از همکاری با لاریجانی و احمدی‌نژاد

علی کردان وزیر سابق کشور که در دولت محمود احمدی‌نژاد به علت جعلی بودن دکترایش از سوی مجلس هشتم استیضاح و برکنار شد به بیان ناگفته‌هایی از آن واقعه و نیز مسوولیت‌هایی که در صداوسیما در زمان علی لاریجانی داشت، پرداخت.

کردان در گفت‌وگو با یک پایگاه خبری به نام «نظام‌آباد» با ذکر خاطراتی از دورانی که در سپاه پاسداران مازندران بود، گفت: «بنده را گذاشته بودند مسوول اطلاعات و تحقیقات سپاه استان و مسوولیت گزینش نیروها به عهده من بود که با توجه به نفوذ اشرار و بعضا اراذل و اوباش و جریانات انحرافی در کمیته و توقع آنها برای حضور در سپاه کار بسیار مشکلی بود.»

او در ادامه این مصاحبه تفصیلی به خاطرات خود از دوم خرداد 76 و اثرات پیروزی سیدمحمد خاتمی پرداخته و آورده است: «روز سوم خرداد یا چهارم خرداد رفتم اتاق علی لاریجانی. ایشان خیلی گرفته بودند و رنگ به چهره ایشان نبود و بسیار ناراحت بودند. من هر چقدر با ایشان شوخی کردم، از این حالت درنیامد... می‌گفتند ما دیگر رادیو – تلویزیون را نمی‌توانیم اداره کنیم چون دوم‌خردادی‌ها همه منابع مالی، تجهیزات و سایر نیازهای ما را می‌بندند و ما نمی‌توانیم کار کنیم... من به ایشان گفتم دو کار مهم را من به شما قول می‌دهم که به نحو احسن برایتان انجام دهم و در این دو هیچ مشکلی نداشته باشیم. 1- اینکه تامین منابع مالی سازمان را به عهده می‌گیرم که شما از آن نگرانی. 2-‌اینکه امثال مجاهدین انقلاب و جریانات ضدنظام نتوانند در سازمان اختلال و اغتشاش ایجاد کنند و همکاران ما در صدا و سیما را جذب کنند که ایشان در جواب گفتند که شدنی نیست و نمی‌شود و من گفتم آقای لاریجانی استعفا فایده ندارد و الان وقت کار است و بالاخره ایشان را راضی کردم تا من طرح اقتصادی خود را بنویسم و ایشان ملاحظه کنند که می‌شود اجرا کرد یا نه و با هزار زحمت ما به ایشان روحیه دادیم و ایشان را از آشفتگی خارج کردیم. چند روز بعد از دوم خرداد یک نشریه چپی در زنجان یک خبر چاپ کرد که ایثارگران صدا و سیما از بودجه صدا و سیما به ستاد تبلیغاتی آقای ناطق کمک مالی کرده‌اند. در صورتی که ما یک ریال هم به آقای ناطق کمک نکرده بودیم، چون اعتقاد داشتیم که حرام است. آقای لاریجانی در اثر این خبر بسیار آشفته و به هم ریخته شده بودند. با من تماس گرفتند که ماجرای این خبر چیست که من با توجه به اینکه به صحت عملکرد مالی صدا و سیما واقف بودم، به ایشان گفتم هر کس این خبر را به شما گفته است غلط کرده است. ایشان گفتند مدیر کل حراست سازمان گفته‌اند، من گفتم پس ایشان غلط کرده‌اند. جالب اینکه مدیر حراست سازمان که آقای غفور بودند، در هنگام صحبت پیش آقای لاریجانی بودند. آقای لاریجانی به من گفتند که بیا پیش من که گفتم کار دارم و نمی‌آیم، و چیزی که اصلا وجود خارجی ندارد برای چی تو هر روز وحشتت می‌گیرد.

بعد که راجع به این خبر تحقیق کردیم، دیدیم که جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در انتخابات می‌خواستند که برای ستاد آقای ناطق کار کنند و برای همین رفتند پیش آقای محسن رفیقدوست تا از ایشان پول قرض بگیرند و آقای رفیقدوست هم گفته بودند ایشان که پول ندارند و ایشان را معرفی کرده بودند به کارخانه «چیت ری» تا پارچه بگیرند. حالا یا از خود پارچه استفاده کنند یا بفروشند و از محل آن به آقای ناطق کمک کنند و بعدا پول پارچه چیت ری را بدهند. مدیر کارخانه چیت ری هم گفته بود که بدون چک به آنها پارچه نمی‌دهد. مدیر کل منابع انسانی صدا و سیما که آقای تقوایی بودند و از اعضای شورای مرکزی ایثارگران بودند، چک شخصی می‌دهند به کارخانه چیت ری و بعد از انتخابات هم موعد چک می‌رسد و چیت‌ری چک را اجرا می‌گذارند که برگشت می‌خورد و جلب آقای تقوایی را می‌گیرند که جلب ایشان با توجه به درج آدرس محل کار در بانک می‌آید صدا و سیما پیش حراست.

وی در ادامه به داستان تحقیق و تفحص مجلس از صداوسیما پرداخت و گفت: دوم خردادی‌ها بعد از اینکه نفوذشان در بدنه صدا و سیما جواب نداد، آمدند و بحث تحقیق و تفحص از صدا و سیما را در مجلس ششم مطرح و تصویب کردند تا بتوانند موتور صدا و سیما را در دفاع از ارزش‌ها کند کنند.

آقای لاریجانی من را صدا زد و گفت: مسوولیت تحقیق و تفحص مجلس با تو، من گفتم که این کار از لحاظ قانونی کار آقای ضرغامی که معاون پارلمانی سازمان هستند می‌باشد و ممکن است آقای ضرغامی ناراحت شوند، ولی آقای لاریجانی گفت که موضوع حساس است. ضرغامی نمی‌تواند و مسوولیت را به من سپردند.

وی در خصوص آشنایی خود با احمدی‌نژاد می‌گوید: رابطه ما و آقای احمدی‌نژاد برمی‌گردد به قبل از استانداری آقای احمدی‌نژاد در اردبیل که ما با هم رفیق بودیم. در زمان انتخابات 84 من با وجود رفاقت با آقای احمدی‌نژاد از آقای لاریجانی دفاع کردم. خیلی از کارهای ستاد آقای لاریجانی به عهده من بود، ولی در عین حال از نوع تبلیغات آقای احمدی‌نژاد به خاطر زنده‌کردن زبان انقلاب خیلی تقدیر کردم و آن زمان می‌گفتم که اصلا مهم نیست آقای احمدی‌نژاد پیروز شود یا نشود، مهم برای من زنده‌کردن شعارهای انقلاب بود در آن ایام. بعد از رأی‌آوردن آقای احمدی‌نژاد طبیعی بود از ما که جزو رفقایش بودیم و توقع کمک داشت و کمکش نکرده بودیم، استفاده نکند. قرار شده بود من از صدا و سیما بیرون بیایم و شورای نگهبان از من دعوت کرده بود که جای آقای جهرمی بروم. من دیدم نمی‌توانم بروم و از آقای جنتی عذرخواهی کردم.

آقای احمدی‌نژاد از من خواستند که استاندار خوزستان شوم، من گفتم که من دیگر برای استانداری پیر شدم و قبول نکردم. آقای پورمحمدی از من خواستند که معاون اداری مالی وزارت کشور شوم که من گفتم فقط حاضرم معاون سیاسی وزارت کشور شوم. آقای جهرمی از من خواستند که رئیس سازمان فنی و حرفه‌ای شوم که قبول کردم و 18 ماه رئیس سازمان فنی و حرفه‌ای بودم. عملکرد خوب ما در سازمان فنی و حرفه‌ای و سوابق دوستی ما با آقای احمدی‌نژاد باعث شد که ایشان از من برای حضور در وزارت نفت دعوت کند که بعد هم خواستند که به وزارت کشور بروم. ما در زمان دوم خرداد حدود سه، چهار سال جلساتی داشتیم شش، هفت نفره که در آن فعالیت‌های براندازانه علیه جمهوری اسلامی را رصد می‌کردیم و نقاط ضعف گروه‌های برانداز را شناسایی و برای جلوگیری از اقدامات آنها برنامه‌ریزی می‌کردیم که یکی از اعضای آن آقای احمدی‌نژاد بود.
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=55664

توجیه کشتار مسلمانان چین در روزنامه کیهان

پرچم حمایت از مسلمانان چین در دست امریکاست.

روزنامه کیهان با آوردن عبارت بالا به منظور توجیه کشتار مسلمانان در چین نوشت:

مخالفان جهانی چین حوادث اخیر را فرصت بی بدیلی برای پیگیری بحث تجزیه استان سین کیانگ از چین می دانند، منطقه ای بی نهایت استراتژیک که یک ششم خاک چین را تشکیل داده و بزرگترین منابع نفتی و گازی این کشور و نیز معادنی چون طلا، زغال سنگ و نقره در آنجا قرار دارد. جدا شدن سین کیانگ از چین، قطعاً کار پکن را برای همیشه در معادلات جهانی با دشواری های جدی روبرو خواهد کرد.

این روزنامه افزود:واشنگتن مهره لازم برای مصادره اغتشاشات را در اختیار داشت. «ربیعه قدیر» زنی 62 ساله و ثروتمند است که در سال 1999 به جرم جاسوسی برای آمریکا در چین به زندان افتاد و اگرچه به هشت سال زندان محکوم شد، اما در سال 2005 توانست با وساطت کاخ سفید آزاد شده و راهی واشنگتن شود. هم اکنون از قدیر با عنوان رهبر تجزیه طلبان یاد می شود و غرب سعی دارد درگیری های قومیتی چین را شورش های یکجانبه قوم اویغور با هدف تجزیه جا بزند.

کیهان سپس در مورد کسانی که در داخل ایران از مسلمانان چین حمایت می کنند نوشت:جریانی در داخل ایران است که در هر حادثه ای، ماهیت ماجرا و طرف های درگیر هرچه و هر که باشد، برایش تفاوتی نمی کند. هدف، همراهی با غرب در همه وجوه و به هر شکل ممکن است و در این راه، چشم و گوش بسته و به عبارت بهتر «فکر» بسته، در خدمت اهداف غرب گام برمی دارد. علی رغم اینکه اکثر کشته شدگان درگیری های اخیر چین از قوم غیر مسلمان است، رسانه های مدعی اصلاحات همه کشته شدگان سین کیانگ را مسلمان معرفی کردند و در همان حال به جای حمایت از مسلمانان اویغور، تحلیل های محافل و رسانه های غربی را بازنویسی کردند.
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=55616

باز هم تنها ماندیم! نابوکو هم راه باکو – جیهان را می رود

نابوکو هم راه باکو – جیهان را می رود
باز هم تنها ماندیم!

عصر ایران – پروژه ای دیگر از انتقال انرژی به اروپای تشنه انرژی امضا شد اما هیچ نامی از ایران در میان نبود.

تاریخ تکرار می شود . همان اتفاقی که بر سر منافع ایران در پروژه  انتقال نفت باکو به جیهان  افتاد و دست ایران از پروژه انتقال انرژی از حوزه خزر به اروپا خالی ماند این بار در پروژه گازی دیگری تکرار شد که می توانست نام دومین کشور برخوردار از نعمت گاز در جهان را در صدر خود داشته باشد.

باید به سادگی اعتراف کنیم که در پروژه نیز تنها ماندیم و این در حالی است که ظرفیت تولید شبکه گازی ما امروز باید خیلی بیشتر از اینها بود ما امروز در شرایطی که روی دریایی از گاز قرار داریم  نه یک صادر کننده گاز که یک کشور وارد کننده نیز هستیم و حتی کشوری مانند ترکمنستان هم می تواند در سرمای زمستان ، لوله های گاز را بر روی ما ببندد و باج خواهی کند!

در سال های گذشته جذب سرمایه گذاری خارجی برای فعال ساختن میدان های گازی جدید و توسعه پروژه پارس جنوبی بسیار کند بوده است و این کندی یا توقف باعث شده تا علی رغم داشتن بزرگ ترین میدان های گازی در جهان – پس از روسیه – ظرفیت تولید متناسب با ذخایر عظیم خود نداشته باشیم و دستمان از بازار جهانی گاز کوتاه باشد.

مشکل دیگری که برای حضور ما در پروژه هایی همچون نابوکو وجود دارد مخالفت های سیاسی است که از جانب واشنگتن به کشورهای اروپایی تحمیل می شود تا ایران را وارد بازی خود نکنند.

اما هر چه هست بار دیگر پروژه ای بزرگ و دارای تاثیرات ژئو پلتیک و ژئواستراتژیک امضا شد و ما نه در سر صف بودیم و نه در ته آن .

در حالی که کشور ترکیه با وجودی که  حتی قطره ای از آنچه که ما زیر سنگ های قطور فلاتمان داریم را ندارد، توانسته است هم خود را به کریدور انتقال نفت به اروپا تبدیل کند(خط انتقال نفت باکو –جیهان ) و هم کشور خود را پذیرای لوله های انتقال گاز - که برای اروپا در حکم رگ های خون رسان است – کند .

و ما ماندیم و همچنان می مانیم تا شاید زمانی دیگر؛ ولی در عین حال به خودمان قوت قلب می دهیم و بر پتانسل های  بالقوه خود همچنان مباهات می کنیم  که کشوری هستیم که روی دریایی از نفت و گاز قرار داریم !

البته شنیده ها حاکی است که ترکیه به طور جدی خواهان حضور ایران در این پروژه است و رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه خواستار حضور ایران در این پروژه شده است .
البته دلیل اصلی حمایت ترکیه از حضور ایران در این پروژه این است که ترکیه و اروپا بر سر میزان گاز دریافتی ترکیه از این خط لوله اختلاف دارند؛ ظاهرا ترک ها می خواهند در مسیر انتقال،  از این خط لوله برای مصارف خود گاز بگیرند که این امر با روی خوش اروپا که به کل گاز نیاز دارد ، مواجه نشده است.
در چنین شرایطی تزریق گاز ایران در این خط و افزایش حجم انتقال گاز از خط لوله نابوکو می تواند دست ترکیه را در برداشت بیشتر از این خط لوله بازتر کند .

اما به هر حال باز جای شکرش باقی است در این زمینه با توجه به اینکه منافع ملی ترکیه ایجاب می کند که گاز ایران هم به این خط لوله وصل شود شاید کاری که را که ما نمی توانیم برای خود کنیم با پیگیری های آنکارا به سرانجام برسد و سهمی را هم به ما بدهند!

http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=77846