کالبدشکافی آیفون 6 و آیفون 6 پلاس

در شرایطی که اپراتورهای مطرح جهان ثبت سفارش برای موبایل های هوشمند جدید اپل یعنی آیفون 6 و آیفون 6 پلاس را دنبال می کنند، شرکت IFIXIT اقدام به کالبدشکافی این محصولات کرده است.

عصرایران

آیفون 6 پلاس
 

نگاهی به درون آی فون 6 و آی فون 6 پلاس

نگاهی به درون آی فون 6 و آی فون 6 پلاس
 
 
 

نگاهی به درون آی فون 6 و آی فون 6 پلاس


نگاهی به درون آی فون 6 و آی فون 6 پلاس


عصرایران

آیفون 6
نگاهی به درون آی فون 6 و آی فون 6 پلاس

http://www.asriran.com/fa/news/356322/%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AF%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D9%81%D9%88%D9%86-6-%D9%88-%D8%A2%DB%8C%D9%81%D9%88%D9%86-6-%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B3

3 سؤال محترمانه از آیت الله مصباح درباره "یک صبحانه سیاسی در قبل از انقلاب"


عصرایران - اخیراً سخنانی از آیت الله هاشمی رفسنجانی ذکر شده است که در آن اشاره شده است که قبل از انقلاب ، وی به همراه آیت الله خامنه ای به منزل آیت الله مصباح یزدی می روند و از این که او در فرایند انقلاب و مبارزه علیه شاه مشارکت ندارد ، اظهار گلایه کرده و از ایشان دعوت می کنند که به قیام عیله رژیم شاه بپیوندد.سه سؤال محترمانه از آیت الله مصباح درباره

آن طور که آیت الله هاشمی مطرح کرده ، آیت الله مصباح با این درخواست مخالفت می کند و می گوید : "مبارزه‌ای که مجاهدین و چپی‌ها در آن باشند، حرام است!"
بعد از این حرف که آیت الله مصباح کل مبارزه را زیر سؤال می برد و انقلابیون را متهم به فعل حرام می کند، آیت الله خامنه‌ای هم به تلخی به می گویند: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرف‌ها خراب نکن!» و بدین ترتیب جلسه بدون نتیجه خاصی پایان می یابد.

در پاسخ به این سخنان ، آیت الله مصباح اصل نشست را تأیید می کند و می گوید در آن جلسه از من خواسته شد در راستای اهداف انقلاب و مبارزه علیه رژیم شاه، به سازمان مجاهدین خلق کمک کنم ولی من چون حجت شرعی نداشتم این کار را نکردم. ضمن این که در کل جلسه ، فقط من و آیت الله هاشمی حرف زدیم و آیت الله خامنه ای اصلاً حرف نزدند. ضمن این که کمک های هاشمی به منافقین را نباید از یاد برد.


بدون این که بخواهیم در میان سخنان این دو بزرگوار قضاوت کنیم ، صرفاً برای روشن شدن ابعاد تاریخی این ماجرا - که می تواند بسیاری از رویدادهای بعدی را معنی دار کند - ضمن احترام ، چند سؤال از آیت الله مصباح یزدی مطرح می کنیم:

1 - فرض را بر صحت فرمایش حضرتعالی می گذاریم و می پذیریم که آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی آمده بودند که شما را به همکاری با سازمان مجاهدین خلق دعوت کنند و شما چون این سازمان را نمی شناختید، حجت شرعی برای کمک نداشتید.
سؤال اینجاست که آیا کل انقلاب حول محور سازمان مجاهدین خلق بود و گروه های دیگری وجود نداشت که شما در دل آن به جریان انقلاب کمک کنید؟ شما - به گفته خودتان - برای کمک به یک گروه خاص حجت شرعی نداشتید، برای کمک به اصل انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) که زمانی در کلاس های درس او حاضر می شدید چه؟!

در زندگینامه ای که از شما در سایت خودتان منتشر شده است (اینجا) هیچ موردی از مبارزات شما در جریان انقلاب ثبت نشده است، گو این که جنابعالی در آن دوران که مردم ایران در گیر انقلاب بودند و شهید می دادند، اساساً در ایران تشریف نداشتید (که داشتید). حتی در فصل آشنایی شما با حضرت امام خمینی(ره) ، هیچ نکته ای حتی در حد یک نقطه درباره مبارزات شما حول محور ایشان وجود ندارد و تنها به ذکر فضائل علمی و اخلاقی امام پرداخته شده است.

این که در جلسه شما و آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی چه گذشت ، در اصل مطلب فرقی نمی کند و آن این که چرا شما در جریان مبارزات قبل از انقلاب حضور فعال نداشتید و به قول خودتان مشغول درس و تدریس و خدمت به اسلام بودید؟

در دوران بعد از انقلاب هم در دفاع مقدس نقشی نداشتید و بعدها در این باره چنین گفتید که شرایط زندگی تان اجازه نمی داد و به حال رزمندگان غبطه می خورید (سخنرانی در جمع مسوولان کمیته امداد امام -29 فروردین 92).

2 - ما نمی دانیم که در آن جلسه ، حضرت آیت الله خامنه ای سخنی گفتند یا نه؟! ولی حق داریم این سؤال را از شما بپرسیم که اگر قرار به سخن گفتن ایشان نبود، چرا از یک صبح تا ظهر با شما جلسه داشتند و مگر می شود در جلسه ای که راجع به مبارزات انقلابی است، فردی مانند ایشان که از انقلابیون آن دوران بودند و دعوت از شما را تکلیف خود دانسته بودند و قرار جلسه گذاشته بودند، بیایند و از صبح تا ظهر گوشه ای بنشینند، بی آن که نه در تأیید حرف های آیت الله هاشمی (که با هم آمده بودند تا دعوت تان کنند) حرفی بزنند و نه در تأیید سخنان شما مبنی بر حجت شرعی نداشتن؟!  و بعد هم خداحافظی کنند و بروند؟!

3 - آیت الله مصباح در مقام پاسخ و انتقاد از آیت الله هاشمی می گوید: "کمک‌های آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پول‌هایی که به آنها داد."
آیا از نظر حضرتعالی ، که مفتخر به لقب "آیت الله" هستید و سال ها درس اخلاق گفته اید، استفاده از تعبیر "منافقین" در متهم کردن آیت الله هاشمی امری اخلاقی و قابل دفاع شرعی در محضر خداوند است؟ کسانی که اندک اطلاعی از تاریخ انقلاب دارند می دانند که در بدو انقلاب ، سازمان مجاهدین خلق، از جمله گروه های اسلامی بود که در کنار مردم و روحانیت با رژیم شاه مبارزه می کرد و همه بزرگان انقلاب - از جمله آیت الله هاشمی - نیز به آنها و سایر مبارزان انقلابی کمک می کردند. بعدها وقتی کادر رهبری اولیه سازمان مجاهدین بازداشت شدند، جایگزینان آنها با تغییر در ایدئولوژی سازمان ، رسماً مشی مارکسیستی را برای خود برگزیدند و از این تاریخ به بعد راه آنها از مبارزان اسلامی مانند آیت الله بهشتی ، آیت الله خامنه ای ، آیت الله هاشمی و آیت الله طالقانی جدا شد.

با این اوصاف کسی که در آن فضای اختناق ، با به خطر انداختن جان و امنیت خود ، از اموال خود به انقلابیون کمک می کرده را متهم به "کمک به منافقین" کردن ، دور از انصاف است و ما حمل بر خطای لفظی می کنیم و امیدواریم که جدای از اختلافات سیاسی، اصلاح شود زیرا تاریخ نخواهد بخشید کسی که نقشی در انقلاب نداشت ولی یکی از بزرگانی که در راه انقلاب مبارزه ها کرد و زندان ها رفت و شکنجه ها شد را چنین متهم می کند!

http://www.asriran.com/fa/news/356175/3-%D8%B3%D8%A4%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D8%A8%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8

جدال خاطره‌های دو آیت‌الله

شرق نوشت: نقل خاطره آیت‌الله هاشمی از دوران مبارزه با رژیم شاه، اگرچه بدون اشاره به‌نام فردی خاص منتشر شد، اما ضمیر، مرجع خود را یافت و روز گذشته، دفتر آیت‌الله مصباح‌یزدی با انتشار بخش‌های منتشرنشده‌ای از سخنان این روحانی سرشناس قم، هم ماجرای دیدار مورداشاره هاشمی را به روایت مصباح منتشر کرد و هم بار دیگر ماجرای اسلامگرایان چپگرا و انقلابی دهه‌های 40 و 50 ایران را به صدر اخبار آورد.

در ادامه گزارش شرق می‌خوانید: ماجرا از آنجا آغاز شد که سایت آیت‌الله هاشمی، سه‌شنبه، حاشیه‌های دیدار رییس مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام و خانواده شهید قدوسی را منتشر کرد؛ دیداری که در آن، هاشمی با نقل خاطره‌ای از سال48 گفته بود: «دونفری –به‌اتفاق آقای خامنه‌ای- صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام می‌دانم! آقای خامنه‌ای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزه‌ای که مجاهدین و چپی‌ها در آن باشند، حرام است! آقای خامنه‌ای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرف‌ها خراب نکن! ... از کم‌فروشی این آقا، کار به‌جایی رسید که رهبری 10سال - تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند.»

مجاهدین یا منافقین؟

بیان این جملات کافی بود تا روز گذشته، سایت دفتر آیت‌الله مصباح، بخش‌های منتشرنشده‌ای از صحبت‌های مصباح با مرحوم عسگراولادی را منتشر کند؛ سخنانی که به نوشته دفتر مصباح، یازدهم آبان‌ماه سال90 و در جریان ملاقات عسگراولادی با او بیان شده و در میان این صحبت‌ها، مصباح با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب گفته: «پیش از پیروزی انقلاب، مقام‌معظم‌رهبری و آقای هاشمی‌رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف می‌آورند.

در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که ما سال‌ها با هم همکاری‌های فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی... مساله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیست‌ها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروه‌هایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیست‌ها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجف‌آبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم!

گفتم: مطرح‌کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه می‌خواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن!...

گفتند: نماز شبشان ترک نمی‌شود، ماهانه 12هزارتومان حقوق می‌گیرند و از این مقدار فقط 500 تومانش را مصرف و بقیه‌اش را صرف مبارزه می‌کنند، چنینند و چنانند.

گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار می‌کند، با او همکاری نمی‌کنم. از اول تا آخر این گفت‌وگو مقام‌معظم‌رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمی‌گفتند و فقط صحبت‌های آقای هاشمی بود و جواب‌های بنده. پس از این گفت‌وگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.»

اما در ادامه این روایت از قول مصباح روی مساله کمک هاشمی به سازمانی که در بدو تاسیس و تا قبل از تغییر ایدئولوژی، با عنوان «مجاهدین خلق» شناخته می‌شد تاکید شده و آمده است: «کمک‌های آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پول‌هایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمی‌گویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفه‌شان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم.»

استفاده مصباح از لفظ «منافقین» برای سازمانی که هاشمی به آن کمک می‌کرده، نکته‌ای است که رجوع به اسناد تاریخی صحت آن را با تردید مواجه می‌کند.

از چپ اسلامی تا مارکسیست

جریان روحانیت انقلابی، سال‌های مبارزه و ارتباط آنها با گروه‌های چپگرای اسلامی، ماجرایی است که رد آن در لابه‌لای خاطرات روحانیونی همچون شهید بهشتی، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری به چشم می‌خورد و هاشمی‌رفسنجانی هم در نامه خود به امام‌خمینی(ره) در شهریور 1350 آن را مورد تاکید قرار داده بود.

هاشمی در آن نامه، از مجاهدین به عنوان «جوانان مسلمان تحصیل‌کرده، فداکار، مومن، پاک، متعبد و آشنا به معارف اسلامی و جهان بینی اسلام و صددرصد مذهبی» (10) یاد کرده بود. اما پس از آنکه کادر رهبری اولیه این سازمان بازداشت شدند و در سال54، از سوی حلقه بعدی رهبران، تغییرات ایدئولوژیک و پذیرش مشی مارکسیستی در دستور کار قرار گرفت، جدایی روحانیت از این سازمان نیز آغاز و حمایت‌های مادی و معنوی انقلابیون از مجاهدین مارکسیست‌شده، قطع شد.

بنابر آنچه که در اسناد تاریخی مربوط به این مقطع زمانی آمده، طیف جدید رهبران سازمان برای اعلام تغییرات ایدئولوژیک و درخواست ادامه کمک‌ها، به‌سراغ روحانیون سرشناس حامی حلقه اول مجاهدین رفته‌اند.

به روایت «بهرام آرام» و «تقی شهرام» که رهبران جدید و مارکسیست سازمان بودند، «آیت‌الله طالقانی، دکتر بهشتی، حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی و حجت‌الاسلام لاهوتی از روحانیونی بودند که سازمان قصد داشت با آنان در این زمینه تماس بگیرد.»

در این بین ملاقات تقی شهرام با آیت‌الله طالقانی و مخالفت آیت‌الله با اتخاذ مشی مارکسیستی و ادامه استفاده از نام سازمان مجاهدین، با تهدید به‌ قتل طالقانی از سوی شهرام و پاسخ قاطع «پدر معنوی» نسل اول مجاهدین همراه می‌شود و دیدار بهرام آرام با هاشمی‌ رفسنجانی نیز، در خاطرات رییس مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام، این‌گونه روایت شده است: «در آستانه سفر به خارج از کشور (در بهار 1354) وقتی بحث طولانی شد، او (بهرام آرام) که با بی‌ادبی و ژست قهرمانی خاصی درمقابل من نشسته بود و حرف می‌زد، گفت: مگر ما با شاه مبارزه نمی‌کنیم؟ من گفتم: بله. گفت: پس ما یک‌نقطه مشترک داریم، به‌خاطر آن نباید کمک به ما را قطع کنید!

در اینجا من گفتم: ما با شاه مبارزه می‌کنیم تا خدا را جایگزین کنیم، شما می‌خواهید استالین را به جای شاه بنشانید. ما به مبارزه‌ای که نتیجه آن نشستن استالین به جای شاه باشد، کمک نمی‌کنیم.»

مغایرت‌های دو روایت

به این ترتیب، علاوه بر تفاوت‌های روایت مصباح و هاشمی درباره جزییات دیدار، که یکی معتقد به انجام آن در منزل شهید قدوسی و دیگری معتقد به انجام دیدار در بیت مصباح است و به روایت اول، مقام‌معظم‌رهبری بعد از این دیدار، تا 10سال با مصباح حرف نزده و به روایت دوم، فقط هاشمی با دلخوری منزل او را ترک کرده، تنها نکته مورد تایید هر دوطرف، حمایت هاشمی از مجاهدین اولیه است.

حمایتی که البته بسیاری از روحانیون انقلابی پیش از انقلاب، در آن با هاشمی همراه بوده‌اند و حالا دفتر مصباح‌یزدی از آن با عنوان «حمایت از منافقین» یاد کرده است.

اما آنچه که بیش از همه محل تامل به‌نظر می‌رسد، حساسیت سایت آیت‌الله مصباح و چهره‌های نزدیک به این روحانی سرشناس قم است. آنها هربار که خاطره‌ای از قول هاشمی درباره گذشته‌شان منتشر می‌شود، بلافاصله سعی می‌کنند با انتشار مطلبی که خاطره هاشمی را مورد تشکیک قرار می‌دهد، با او مقابله‌به‌مثل کنند.

کاری که محمد هاشمی، برادر آیت‌الله هاشمی روز گذشته درباره علتش، به «تدبیر» گفته است: «در شرایط فعلی عده‌ای به‌دنبال میراث‌خواری انقلاب هستند و می‌خواهند از این خوان بهره‌ای به‌نفع خودشان ببرند. طبعا این افراد کسانی که سابقه‌ای در انقلاب دارند، با امام رابطه نزدیکی داشته‌اند و در جریان ریز مسایل هستند را مانعی برای خود می‌بینند. بنابراین سعی می‌کنند قصاص قبل از جنایت کنند. سعی می‌کنند خاطرات آیت‌الله هاشمی را زیر سوال ببرند که اگر روزی بیان شد، بگویند ما که گفتیم آقای هاشمی خاطرات مخدوشی دارد و قابل استناد نیست.»

http://www.asriran.com/fa/news/356167/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87