پس از متوهم خواندن برخی افراد از
سوی رئیسجمهور، پاسخ غیرمستقیم مصباح یزدی خطاب به عمامه به سرهایی که
روشن نیست دینشان را از فیضیه گرفتهاند یا انگلیس، روزنامههای امروز به
بررسی ریشههای جدل این دو پرداختهاند. بررسی انتخابات در دو کشور سوریه و
مصر به همراه مسائل برآمده از سخنرانیها و برنامههای گرامیداشت رحلت
امام دیگر مطالب مهم روزنامههای شنبه است.
ریشه جدال لفظی روحانی و مصباح یزدی کجاست؟
روزنامه آرمان در بخشی از نقل سخنان مصباح یزدی در جمع زائران حرم امام در مطلبی با تیتر «دینت را از فیضیه یاد گرفتی یا از انگلستان؟»
نوشته: آیتالله محمدتقی مصباحیزدی طی سخنانی رئیسجمهور را به باد
شدیدترین الفاظ گرفت و گفت: برخی افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت
هستند، در واکنش به اجتماع مردم درخصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع
دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی میکنند که
اسلام را نشناختهاند و آنها را متهم به توهم میکنند. باید از وی
پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفتهای؟ از فیضیه یا از
انگلستان؟ رئیسجمهور چندی پیش با بیان اینکه بعضی بیکار هستند و دچار
توهمات میشوند، گفته بود: عدهای مدام غصه دین و آخرت مردم را
میخورند درحالی که نه میدانند دین چیست و نه آخرت. اما همیشه غصه
آخرت را میخورند.
انتخاب نوشت: مصباحیزدی در ادامه اضافه
کرد: در ابتدای نهضت امام خمینی(ره) عدهای میگفتند نباید با شاه
درافتاد چراکه تنها شاه شیعه در جهان است و باید با مسالمت و مدارا از
حکومت وی برای نشر تشیع استفاده شود. حتی در 8سال دفاع مقدس نیز
عدهای معتقد بودند این جنگ هرچه زودتر باید تمام شود چراکه جنگ غیر
از دست دادن جوانها و بیوه شدن زنان و تخریب منابع و ضربه به اقتصاد
کشور، حاصل دیگری ندارد.
وی با بیان اینکه این نحوه تحلیلها و
تفسیرها از صدر اسلام تاکنون وجود داشته و دارد، خاطرنشان کرد:
امام(ره) هنوز در پاریس بودند که مهندس بازرگان که یک شخصیت اسلامی و
مورد احترام تلقی میشد، از سر دلسوزی و خیرخواهی به امام پیشنهاد کرد
که اختلافات با شاه را تمام کنند چراکه نمیتوان با شاه و ارتشی که
دارد، مقابله کرد و این مقابله وضع را بدتر میکند و البته امام(ره)،
پس از سخنان وی، شاه را رفتنی دانستند و ارتش را برادران خود خطاب
کردند که بعد از رفتن شاه به جمهوری اسلامی میپیوندند. این عضو مجلس
خبرگان خاطرنشان کرد: دشمنان حتی برای لباسهای افراد نیز برنامهریزی
کردهاند، بهگونهای که وقتی فردی میخواهد لباس مناسب و اسلامی تهیه
کند، آن را در بازار نمییابد.
ایران در توضیح ریشه سخنان مصباح یزدی و در سرمقاله خود با تیتر «مناظره مجازی میان حقوق و فلسفه»
نوشته: تا بوده میان راویان اندیشههای دینی بر سر حدود اختیارات و تکالیف
حکومت دینی اختلاف نظر بوده است. توفیری ندارد که این راویان، از جبهه
روشنفکران دینباور باشند یا از جماعت روحانیان سیاستگرا. سنتی دیرپا در
هندسه معرفت دینی میتوان جست وجو کرد که طبق آن، گروهی پیام کانونی دین را
از جنس «دعوت» دانستهاند و گروهی دیگر از جنس «الزام ». هر دو بر صدق و
صحت رأی خود، مستنداتی از کتاب و سنت عرضه کردهاند و این تمایز نظری را
گویا هیچگاه پایانی متصور نیست. مناظره مجازی میان دکتر حسن روحانی و
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی تو گویی بازتولید همان سنت درازآهنگ تاریخی در
عرصه منازعات نظری بر سر قلمرو تکالیف صاحبان قدرت در یک حکومت دینی است.
پیداست که پیشاپیش بر پیشانی هیچ یک از دو نظریه حک نشده است که کدام نظریه
باطل و کدام نظریه صحیح است. تنها در یک گفتوگوی متین و سلیم میتوان
قدرت تبیینگری یکی از دو دیدگاه را تخمین زد و پذیرفت. آنچه در این میان
مهمتر است، پایبندی به آداب این گفت وگو و مناظره است. بیایید مناظره میان
روحانی و مصباح یزدی را مجازاً مناظره فلسفه و حقوق به شمار آوریم. روحانی
به این فخر میکند که حقوقدان است و مصباح به این شهره است که راوی کوشای
فلسفه اسلامی است. به این اعتبار پر بیراه نیست که گفت و شنفت روحانی -
مصباح را دهان به دهان شدن فلسفه با حقوق فرض کنیم.
جمهوری اسلامی به روایات گوناگون
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در بخشی از یادداشتی با تیتر «امام (ره) و دولت مدرن در ایران»
در روزنامه شرق نوشته: 14خرداد93 بیستوپنجمین سالروز رحلت امامخمینی(ره)
است. درباره ایشان سخنهای بسیاری گفته شده است. هرچند مهمترین رهاورد
انقلابی که با رهبری ایشان به ثمر رسید، پایان نظام شاهنشاهی و برپایی
جمهوریاسلامی است. نقش ایشان در شکلگیری دولت مدرن در ایران مد نظر است.
به یقین امام(ره) نه تنها با اندیشههای نوگرایی که با انقلاب مشروطه در
ایران ریشه دوانده بودند مخالفت نکردند که نتیجه انقلابی که با رهبری
ایشان به نتیجه رسید، توسعه دولت مدرن در ایران بود. چه در پیشنویس اولیه
قانون اساسی که به دستور ایشان توسط مرحوم دکتر حبیبی با همکاری تعدادی از
حقوقدانان تنظیم شد و چه در متن نهایی قانون اساسی که پس از تصویب مجلس
خبرگان قانون اساسی با تایید ایشان به نظرخواهی عمومی گذاشته شد، عناصر
بنیادینی چون بهرسمیتشناختهشدن چهارچوب ملت ـ دولت ایران، استقلال ملی،
حاکمیت ملت و پذیرش آرای عمومی بهعنوان مبنای اعمال حاکمیت، تفکیک قوا،
قبول حقوق شهروندی، پذیرش آزادیهای مدنی، برابری اجتماعی زنان و اصولی از
این دست نشانههای تداوم دولت مدرن و گسترش اندیشههای نوگرایی در ایران
است. برخی ناقدان درونی و بیرونی از تقلیل مفاهیم نو یا ازدرون تهیشدن
آنها در ایران سخن میرانند، ولی واقعیت آن است که ملتهای مختلف در
رویارویی با مدرنیته هر یک راه منحصر به خود را پیموده و میپیمایند. هر یک
بهنحوی به بازتعریف این مفاهیم در ساختار اجتماعی خود میپردازند و با
توجه به ارزشهای فرهنگی و ظرفیت ساختاری، منظومه خاص خود را میآفرینند.
ابتکار نیز «روایت مصباح از جمهوری اسلامی»
را عجیب و خاص دانسته و نوشته است: آیت الله مصباح یزدی در اسفند سال
گذشته، در دیدار با جمعی از طلاب و مسئولان مدرسه علمیه رشد، در پاسخ به
سؤالی مبنی بر اینکه امام(ره) چرا جمهوری اسلامی را مطرح کرد، نه حکومت
اسلامی را، اظهار داشت: از آنجا که واقعه انقلاب در این جهان اتفاق میافتد
و جهان میخواهد بداند چه حکومتی در ایران قرار است بر سرکار بیاید، امام
از ادبیات سیاسی روز استفاده کرده و منطقی را اتخاذ کردند که مورد توافق و
فهم دیگران باشد.
اما با این سخنان میتوان سؤال کرد که آیا ممکن
است امام (ره) صرفا برای چنین هدفی که فهم دیگران از انقلاب است، ادبیات
سیاسی یکی از بزرگترین انقلابهای تاریخ بشر را دستخوش تغییر کند؟به گزارش
انتخاب سخنان چند روز پیش رهبر معظم انقلاب در سالگرد امام راحل، چون همیشه
دارای نکات حائز اهمیتی بود. با این حال، یکی از مهمترین بخشهای سخنان
ایشان در میان حواشی رسانه ای از نظرها دور ماند. رهبر معظم انقلاب در
تشریح ستونها و پایههای اصلی نظم سیاسی مدنی مورد نظر امام (ره) به دو
نکته اساسی و «کاملا به هم پیوند خورده»، اشاره کردند «اول شریعت اسلامی به
عنوان روح و جوهره جمهوری اسلامی و دوم سپردن کارها به دست مردم از طریق
مردمسالاری و انتخابات».
ایشان تأکید کردند: کسی گمان نبرد که
امام، انتخابات را از فرهنگ غرب اتخاذ و با تفکر اسلامی مخلوط کرد چرا که
بدون تردید اگر انتخابات و مردمسالاری از متن شریعت اسلامی قابل اتخاذ
نبود، «امامِ صریح و قاطعِ ما»، این موضوع را بیان میکردند. این سخنان
حکیمانه رهبر معظم انقلاب در حالی بیان میشود که برخی چهرهها، از جمله
آیت الله مصباح یزدی نظر متفاوتی در این باره داشته و ادعاهای متفاوتی مطرح
کرده بودند.
وی در چند مدت اخیر با برخی اظهار نظرهای جنجال
برانگیز درباره نظام جمهوری اسلامی، به نظر میرسد که خواسته جنبه حاکمیتی
را بر جنبه مردمسالاری پوشانده و چنان بیان کند که امام خمینی (ره) در پی
ریزی انقلاب اسلامی بیشتر مفهومی با عنوان حکومت اسلامی را در نظر داشته
است نه جمهوری اسلامی را مبتنی بر انتخابات و مردمسالاری. اما از آن رو که
لازم بوده با واژگان متعارف دنیای روزگار خود، انقلاب اسلامی را تبیین کند
به ناچار از اصطلاح جمهوری استفاده کرده است.
مصباح یزدی تصریح کرد:
امروز در ادبیات سیاسی دو نوع حکومت سلطنتی و جمهوری وجود دارد و نوع سومی
ذکر نشده است، لذا امام(ره) وقتی قرار است با کسانی سخن بگویند که حکومت
را منحصر در دو نوع میدانند، باید به گونهای سخن میگفتند که آنها هم
متوجه شوند و لذا لفظ جمهوری را به کار بردند."
متن کامل این بخش از
سخنان مهم رهبر معظم انقلاب که خط بطلانی بر برخی نظریات نامتعارف است، در
ادامه میآید: مسأله این نیست در کشور ما، که نظام پادشاهی برود به جای او
نظام پادشاهی یا شبه پادشاهی دیگری بنشیند. مسأله این است که آن خصوصیاتی
که نظام پادشاهی داشت، این خصوصیات باید ریشه کن میشد و امام بزرگوار ریشه
کن کرد. سخنان امام، رهنمودهای امام، رفتار امام همه در این جهت است.
تفاسیر متفاوت از انتخابات در سوریه و مصر
محمدعلی وکیلی در سرمقاله ابتکار با تیتر «ژنرالها موتور دموکراسی خاورمیانه »
نوشته: هفته ای که گذشت نقط عطفی در تحولات خاورمیانه بود. در یک سو
انتخابات مصر انجام گرفت و ژنرال السیسی، فرمانده ارتش، کت و شلوار رئیس
جمهوری را به جای یونیفورم نظامی اش پوشید و بر صندلی مرسی و حسنی مبارک ـ
که هر دو هم اکنون در زندان روزگار میگذرانند ـ تکیه زد، تا فرمان ادار
کشور را از دست اخوانیها بگیرد. در سوی دیگر، پس از یک دور طولانی جنگ و
گریز، بالاخره انتخابات ریاست جمهوری در سرزمین پر آشوب سوریه با شرکت سه
نامزد برگزار شد و بشار اسد توانست رضایت 88 درصدی شرکت کنندهها را به دست
آورد و مهر مشروعیت مجدد بر کارنامه خود بگذارد. این دو انتخابات و نتیج
به دست آمده پیامدهای مهمی بر تحولات آیند منطقه خواهد داشت. دولت مستعجل
اخوان نشان داد که دموکراسی در این منطقه با موتور معیوب حرکت میکند.
سرعت
تحولات منطقه، انقلابهای خاورمیانه و تحولات بعدی نشان داد که دموکراسی
در این منطقه حکم میوه کال را دارد و به تعبیر یکی از بزرگان میوه کال
خوراک حیوانات است. روش حاکمیت دموکراسی مبتنی بر سه ضلع است: نهادهای
دموکراتیک، درک درست و گروههای حامی. دور کوتاه حاکمیت اخوان المسلمین
نشان داد که رهبران اخوان درک درستی از دموکراسی ندارند و آنرا در حد یک
گفتوگوی عادی تنزل داده اند. آنان نتوانستند با سکولارها و دیگر اقلیتها و
گروهها رابط خوبی برقرار کنند. این در حالی است که با استفاده از ظرفیت
دموکراسی میتوانستند تعاملی سازنده با این گروهها داشته باشند و زمین
مشارکت آنان را در ساختار قدرت فراهم آورند. فقدان نهادهای دموکراتیکی، که
جوانان پرشور و انقلابی را در خود جذب و هضم نماید، باعث شد در کوتاه زمانی
انرژی سلبی جوانان در خیابانها صرف آشوب و شرارت و غارت شود.
نبود
امنیت نیز شاخصی برای ناکارآمدی دولت اخوانی بود. خرابی موتور دموکراسی در
دست اخوان موجب شد تا السیسی فرصت را مغتنم شمرده و با اقبال ستارههای
نظامیاش، کنترل این موتور را به دست گیرد. حالا پرسش این است که کدام
دموکراسی بهتر است؛ دموکراسی اخوانی یا دموکراسی ژنرالی؟ پاسخ به این پرسش
نیاز به تحلیلی مستقل دارد. مهم این است که مردم مصر فعلاً ترجیح داده اند
که با موتور ژنرالی به پیش روند؛ شاید امنیت برای حفظ وضع موجود مهمترین
ثمر دموکراسی ژنرالی باشد.
اما سوریه، دیگر کشور عربی که موج انقلاب
و جنبشهای اعتراضی، آسایش را از مردمش گرفت و باعث خرابی کشور و آوارگی
میلیونها زن و مرد سوری گردید و به مرور کشور را به زمین زورآزمایی
قدرتهای بزرگ تبدیل نمود. تحولات سوریه هم نشان داد که عبور دموکراسی از
معبر خشونت ناممکن است و گذرگاه دموکراسی گفتوگو میباشد. نمی توان با
خشن ترین و رادیکالترین گروههای سلفی و تکفیری مدعی صلح و آرامش و دموکراسی
شد. مردم سوریه تضادها را به چشم دیدند. آنان نسبت به ساختار جمهوری
ملوکی خود، اعتراض داشتند. همانطور که در مصر نیز مردم زمان مبارک به شکل
جمهوری خود که یک نوع ملوکی بود معترض بودند؛ اما تجربه نشان داد که گویا
انتظار یک جمهوری و دموکراسی واقعی کمی غیر منطقی و دست نیافتنی است، چرا
که مصر پس از مبارک به صحن مبارز اقتدار گرایی سکولارها و افراط گرایی
مذهبی تبدیل شد و مردم ترجیح دادند با بازگشت به گذشته، شرایط قبلی را به
دست آورند.
در سوریه نیز کشور به میدان تاخت و تاز گروههای
تکفیری، سلفی و تروریستهای آدم کش تبدیل شد. در هر دو کشور مردم افسوس
گذشته را خوردند و از جنبشهای خود پشیمان شدند و داشتههای گذشته را بر
وعدههای آرمانی ترجیح دادند. هر دو ملت خواسته یا ناخواسته نوعی دموکراسی
ژنرال موتور را تکیه گاه قرار دادند. مردم دو کشور تحمل آنارشیسم به نام
انقلابیگری را ندارند و در شرایط کنونی جمع بین آزادی و اشتغال و رفاه را
ناممکن میپندارند. عمق و گستر فقر در هر دو کشور باعث شد تا مردم امنیت را
بر آزادی خواهی ترجیح دهند و دموکراسی ژنرالی را بر دموکراسی روشنفکری و
اخوانی مقدم دارند. به هر روی اکنون از صندوق دموکراسی نام بشار اسد و
السیسی بیرون آمده است. بی شک دولت اعتدال گرای روحانی فرصت تاریخی خوبی
جهت ارتباط با هر دو دولت، پیش روی خود دارد.
پیشنهاد نگارنده این
است که دولت آقای روحانی در یک سطح جهت شرکت در مراسم تحلیف رؤسای جمهور
مصر و سوریه اقدام نماید و هر دو کشور را به یک چشم بنگرد و از فرصت ایجاد
شده جهت گسترش ارتباط با آنها بهره جوید. تجربه این دو کشور نشان داد که
دموکراسی نسخ شفابخش واحدی نیست؛ اقلیم، زمینه و محیط فرهنگی و تاریخی نسخ
دموکراسی را خاص و غیر قابل تعمیم میسازد. دموکراسی مفهومی تشکیکی است که
در هر زمینی رنگ آن سرزمین را میگیرد.
جمهوری اسلامی نیز در سرمقاله خود با تیتر «انتظار بیجای ژنرال!» به
دعوت از روحانی برای شرکت در مراسم تحلیف السیسی پرداخته و نوشته: ژنرال
عبدالفتاح السیسی، که خود را رئیسجمهور مصر میداند، از رئیسجمهور
کشورمان برای حضور در مراسم تحلیف و آغاز ریاست جمهوری خود دعوت کرده است.
وی قصد دارد روز یکشنبه رسماً زمام امور کشور مصر را به دست بگیرد و با
دعوت از سران کشورهای مختلف درصدد است حاکمیت خود را مشروع جلوه دهد.
هر
چند هنوز مسئولان ایرانی پاسخی به دعوت ژنرال ندادهاند، صورت مسأله
کاملاً روشن است. پذیرفتن این دعوت، به معنای به رسمیت شناختن دو واقعه
خلاف در مصر است؛ یکی کودتای ارتش به فرماندهی ژنرال السیسی علیه دولت
قانونی و دیگری انتخابات نمایشی و دروغینی که کودتاچیان ترتیب دادند تا
برنامه از قبل طراحی شده خود را تکمیل کنند و حکومت مصر را با یک چرخش به
عقب، به دست بقایای رژیم مبارک بسپارند و مسیر قبل از انقلاب را ادامه
بدهند.
تردیدی وجود ندارد که حاکمیت ژنرال عبدالفتاح السیسی بر مصر،
کاملاً نامشروع است و مردم مصر نه تنها زیر بار آن نخواهند رفت، بلکه به
مبارزه با آن برخواهند خاست و تا سرنگونی آن از پا نخواهند نشست.
گزارشی از تعطیلاتی که پر از حمله به دولت بود
روزنامههای
هوادار دولت، همه انتقادات از دولت در چند روز اخیر را شبنامه نامیدهاند.
اعتماد در این باره نوشته: دیگر نه رسانههای رنگارنگ شان راضی شان میکند
و نه تریبونهای متعددی که برای سخنرانی در اختیارشان قرار دارد. رو آورده
اند به توزیع شبنامه علیه دولتی که حتی یک سال هم از آغاز به کارش نمی
گذرد. خبری از صبوری هشت سال گذشته شان نیست و این روزها توافقنامه ژنو
تبدیل به بهانهای برای نشان دادن عجله شان شده است. بیست و پنجمین مراسم
سالگرد ارتحال حضرت امام شاهد مکتوبات ریز و درشتی علیه دولت بود. امکانات
شان هم پیشرفته شده است. هماهنگ هستند و علیه رئیس جمهور و تیمش اظهارنظر
میکنند، علیه دولت در سه شهر مختلف شبنامه توزیع کردند تا نشان بدهند که
هنوز هم دلواپس هستند.
برای انتقاد از دولت شماره پیامک در نظر
گرفتند و کسی هم جلوی شان را نگرفت. توزیع شبنامه ظاهرا ابتکار جدید
مخالفان دولت است که اگر تا چند وقت پیش تنها در حین بررسی صلاحیت وزرا در
مجلس توزیع میشد حالابه راحتی در اجتماعات مردمی توزیع شود و مذاکراتی را
که مقام معظم رهبری بر آنها صحه گذاشته را زیر سؤال ببرند. راهپیماییها و
تجمعات 14 و 15 خرداد هم فرصت مناسبی بود برای نگرانان و دلواپسان که آنان
نیز از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کردند. حجم شبنامههای توزیع
شده علیه دولت هم درست در محلهای اجتماع دلواپسان دیده میشود. از سخنرانی
رییس جمهور در حرم امام هم نگذشتند و تلاش کردند تا این سخنرانی را با
تابلوی «نیروهای خودجوش» برهم بزنند: تلاشی که بازهم ناکام ماند.
شبنامههایی
که نگاهی سطحی به آنها نشان میدهد که دلواپسان هنوز هم قانع نشده اند و
با عزمی جدی مشغول دنبال کردن اهداف شان این بار در قالب نوشتارهای مکتوب
هستند. قم، تهران و ورامین شاهد توزیع شبنامه بود. در حاشیه مراسم بیست و
پنجمین سالگرد امام خمینی در حرم مطهر شبنامه و بولتنهایی علیه دولت و حسن
روحانی رییس جمهوری توزیع شد. این شبنامهها و بولتنها با تیتر «نگرانیم...، » «چه داده ایم؟ چه گرفته ایم؟» «روحانی زیر ذره بین امام خمینی» و «بی ادبانههای کدخدا»
نام داشتند. در شبنامه «چه داده ایم؟ چه گرفته ایم؟» نیز به نقد توافق ژنو
پرداخته است و در شبنامه «بی ادبانههای کدخدا» به بررسی صحبتهای مقامات
ایالات متحده امریکا علیه کشورمان پرداخته است.
همچنین در ورامین
نیز شرایط به همین شکل بود و در حاشیه مراسم راهپیمایی 15 خرداد شهرستان
ورامین شبنامه و بولتنهایی علیه دولت و حسن روحانی رییس جمهوری در میان
مردم توزیع شد. توزیع این شبنامهها در راهپیمایی 15 خرداد شهرستان ورامین
همزمان با حضور سعید جلیلی رخ داده است. قابل ذکر است همین شبنامه در حرم
امام (ره) و در سالگرد رحلت ایشان توسط عدهای خاص توزیع شده است اما در قم
توزیع شبنامهها شکل جدیدی به خود گرفته بود و در شبنامه مورد نظر شماره
پیامک هم برای نظرخواهی از مردم گنجانده شده بود.
این شبنامه در
حاشیه راهپیمایی سالگرد قیام خونین مردم قم در 15 خرداد 42 در اطراف حرم
مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) با عنوان «توقف نامه، چه داده ایم و چه گرفته
ایم» توزیع شد. این شبنامه که در آن به تیم مذاکره کننده حمله شده است،
بدون محدودیت و واکنش مسوولان توزیع شد. مشخص نیست چه فرد یا افرادی در پشت
این شبنامه قرار دارند اما متن آن، حاوی یک نظرسنجی است که از مخاطبان
خواسته است تا پاسخ «بله» یا «خیر» به پرسش «آیا به نظر شما در توافق ژنو
از منافع ملی ایران حراست شده است؟» در این شبنامه که در دو صفحه تهیه شده
است با برشمردن تعهدات ایران و طرف مقابل، از واگذاری 27 امتیاز ارزشمند،
در قبال دریافت 10 الی 12 امتیاز که به گفته شبنامه نویسان «بعضا کم ارزش»
یا «به نفع خود غربیها» خواهد بود، سخن گفته است.http://www.tabnak.ir/fa/news/405904/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D9%84%D9%81%D8%B8%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA