ترجمه بخشی از دعای عرفه از دکتر شریعتی

ایرنا نوشت:

...جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.
پس
هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛
هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛
هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟
... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟
... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست.
...خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.
خدایا!
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.
...پروردگار من!
... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخش
و من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار.
...خدایا!
به که واگذارم می‌کنی؟
به سوی که می‌فرستی‌ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛
یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟
... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
...ای توشه و توان سختی‌هایم!
ای همدم تنهایی‌هایم!
ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!
ای ولی نعمت‌هایم‌!
...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!
ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!
...تو پناهگاه منی؛
تو کهف منی؛
تو مأمن منی؛
وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و...
...اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد.
...ای زنده!
ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است.
...ای آنکه:
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد
و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم.
...ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛
من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدی کردم ...
و ... اکنون بازگشته‌ام.
بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساند
ای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد.
...معبود من!
اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.
آقای من!
بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم،
نه ریسمانی که بدان بیاویزم
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟
انکار !؟
چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟
...خدای من!
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛
خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
...ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش
و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن
و از آتش جهنم رهایم ساز.
...خدای من!
اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان ندارد
و اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
...خدای من!
این منم و پستی و فرومایگی‌ام
و این تویی با بزرگی و کرامتت
از من این می‌سزد و از تو آن ...
...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.
...خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.
...خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام.
...تو که این قدر دلسوز منی! ...
...خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد.
...خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش.
...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....

یا رب! یا رب! یا رب

http://www.asriran.com/fa/news/300000/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B9%D8%A7%D9%8A-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%8A%D8%B9%D8%AA%D9%8A

بهترین عکس‌های کره مریخ

بهترین و جالب‌ترین عکس‌های گردآوری شده کره مریخ که جزئیات مناطق را در آن کاملا نشان می‌دهد در اینجا می‌بینید.

به گزارش فارس، مجموعه تصاویر از مناطق مختلف کره مریخ از دره‌، صخره تا آثار جریانات آب گردآوری شده است که زیبایی‌هی آن در این تصاویر کاملا مشهود است.
بهترین عکس‌های کره مریخ
دره‌ای در منطقه قطب شمال کره مریخ

بهترین عکس‌های کره مریخ
عکس منحصربه‌فرد مریخ پیمای کنجکاوی که اکثریت عکس‌های سطح مریخ با کمک آن گرفته شده است.

بهترین عکس‌های کره مریخ
نقش و نگارهای سیاه رنگ در تپه‌های شنی کره مریخ که در نتیجه نشت نفت به سطح این سیاره به وجود آمده‌اند.

بهترین عکس‌های کره مریخ
بزرگترین «هزارتو» کره مریخ که از مجموعه دره‌های گره خورده و متقاطع به وجود آمده و طول آن حدود 1200 کیلومتر است.

بهترین عکس‌های کره مریخ
عکس گردباد در مریخ
 
بهترین عکس‌های کره مریخ
طوفان شن در دوره زمستان قطبی در مریخ

 
بهترین عکس‌های کره مریخ
دهانه یخ بسته در مریخ

بهترین عکس‌های کره مریخ
دهانه هیل در مریخ

بهترین عکس‌های کره مریخ
دهانه «کاپری چاسما» در مریخ که بخشی از سیستم عظیم دره‌های «مارینر» مریخ است.

بهترین عکس‌های کره مریخ
 پدیده موسوم به «بادبزن بهار» در کره مریخ

بهترین عکس‌های کره مریخ
عکس کوه‌های صخره‌ای مریخ که توسط مریخ پیمای کنجکاوی گرفته شده است.

 بهترین عکس‌های کره مریخ
سنگ‌های مریخ

بهترین عکس‌های کره مریخ
 صخره‌های بخش استوایی کره مریخ

بهترین عکس‌های کره مریخ
آثار جریانات آب در کره مریخ که حاکی از وجود «هیدروسفر» یا آب کره در آن است.
http://www.tabnak.ir/fa/news/350707/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D8%AE

مهاجرانی: اگر یادداشت صمیمانه رهبری نبود، معلوم نبود سرنوشتم چه می‌شد

همه ما شاهد بودیم که دکتر ولایتی با همان متانت همیشه اش چگونه پاسخ اقای جلیلی را در مناظره تلویزیونی انتخابات داد و کارنامه گروه مذاکره کننده را بر آفتاب افکند.

به گزارش نامه، عطاء الله مهاجرانی در سایت خود به ماجرای یادداشت جنجالی خود در روزنامه اطلاعات پرداخته و با اشاره به مذاکره اخیر ایران و آمریکا، خواستار «اقناع جوانان پرشور انقلابی» شد.

 آنگونه که انتخاب گزارش داده، وی در این یادداشت نوشته است:

سال ها پیش! در خرداد ماه سال ۱۳۶۹ مقاله ای در روزنامه اطلاعات منتشر کردم، عنوانش مذاکره مستقیم بود. محشر کبری شد. هر دو جناح وبرخی شخصیت ها با صراحت تمام هر چه خواستند گفتند و تا هر جا می توانستند تاختند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب موتلفه و انجمن اسلامی اصناف و دفتر تحکیم و … بیانیه صادر کردند و مقاله را محکوم کردند. حتا بچه های دفتر تحکیم در صحن دانشگاه تهران تظاهرات راه انداختند . اگر همان یادداشت صمیمانه مقام رهبری نبود؛ روشن نبود سرانجام نویسنده آن مقاله به کجا می انجامید
مهاجرانی ادامه آورده است: اکنون این مذاکره مستقیم انجام شده است. گرچه پیش از این در سطوح مختلف با امریکایی ها مذاکره صورت گرفته است. منظورم مذاکره رویارو ست، مثل مذاکره با مک فارلین، و نه رد و بدل پیام ها که همیشه رفتار جاری هر دو دولت و یاکشور بوده است. این بار چند نکته قابل توجه به نظرم می رسد.

یکم: جوانانی که در فرودگاه جمع شدند و لنگه گفش پرتاب کردند و شعار دادند. جوانانی پر شور و انقلابی هستند. می بایست آن ها را قانع کرد، با آن ها سخن گفت. تجربه خودم را برایتان می گویم. تبریز رفته بودم. قرار بود در مسجد طوبی - با همان گنبد زیبای خاطره انگیزش- صحبت کنم. از ماشین که پیاده شدم، با موجی از جوانان حزب الله روبرو شدم. با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه به استقبال آمده بودند. با آن چنان شوری شعار می دادند که به نظرم رسید لحظاتی دیگر مرا به عنوان دشمن ولایت فقیه از صحنه زمین و زمان بر می اندازند. وارد شدیم. جمع ما به ناگزیر به قسمت خواهران رفتیم! یعنی راه دیگری هم نبود ، راهنمایمان هم دوستان تبریزی بودندبرادر بسیار عزیز آقای جباری نماینده تبریز هم همراهم بودند یا من همراه ایشان بودم. گفتم: به برادران حزب الله بگویید، تریبون مسجد از آن ها، من هم به عنوان شنونده می نشینم و دست اخر به همه پرسش ها جواب می دهم. مذاکره غیر مستقیم بود. سرانجام پذیرفتند. وارد سالن اصلی مسجد شدیم. . جمعیت موج می زد. یکی از برادران حزب الله صحبت کرد.
صحبتش قابل پیش بینی بود. من هم پاسخ دادم. تاثیر کلام لا اقل در بین بخشی از جوانان مشهود بود…برق اشک در جشمان بچه های حزب الله!

هنوز هم باور دارم که بایست با این جوانان و یا همان کسانی که برای این جوانان فکر و نظریه می سازند سخن گفت. همه ما شاهد بودیم که دکتر ولایتی با همان متانت همیشه اش چگونه پاسخ اقای جلیلی را در مناظره تلویزیونی انتخابات داد ، و کارنامه گروه مذاکره کننده را بر آفتاب افکند. اکنون هم به نظرم صدا و سیما، روزنامه ها، مساجد می بایست فرصتی فراهم کنند تا دو سوی این ماجرا با هم حرف بزنند.

اکنون فرمانده سپاه (...) به تفسیر مذاکره دکتر روحانی پرداخته اند، منتها حرفشان بسیار مهم است. گفتگوی تلفنی را یک اشتباه تاکتیکی خوانده اند، پیداست ایشان با اصل گفتگو به عنوان یک استراتژی مخالف نیستند، یا حداقل با اصل گفتگو موافقند، اشکالشان به زمان و موقعیت است. آشکار است که تابوی مذاکره با شیطان شکسته است. اما شرایط ذهنی و استدلالی و اقناعی ان برای افراد حزب اللهی یا حرب اللهی هنوز فراهم نشده است. همانانی که آرزوی جبهه و جنگ را دارند تا در باغ شهادت دوباره باز شود و… نمی توان با زبان اتهام و طرد با این جمع سخن گفت. آن ها غیر از شوری انقلابی و احساساتی بی مهار متاعی ندارند. نه مبانی دینی را خوب می شناسند، نه تاریخ اسلام را و نه تاریخ معاصر جهان را. لکن اگر اقناع نشوند، دوباره نشست هایی از نوع دخمه شکل می گیرد. به تعبیر جناب آقای خاتمی ممکن است بازهم صدای گلوله به گوش برسد. سخن سعید عسگر یادتان است؟ در دادگاه می گفت: من که نمی خواستم سعید حجاریان را بکشم. می خواستم گلوله از دهانش رد شود تا دیگر از آن حرفا نزند. این جوانان هنوز هستند. اما می توان اندیشه و انگیزه آن ها را با گفتگوی اقناعی تغییر داد.

دوم: البته کسانی هم هستند که دشمنی با امریکا، کار و کسب آنان است. در دوران مدیریت اقای نصیری در روزنامه کیهان، خبرنگار کیهان از بندر لنگه! اخبار غریبی به روزنامه می فرستاد. معمولا هم خبرهای او در گوشواره سمت چپ صفحه اول روزنامه چاپ می شد، مثلا: برژینسکی گفته است: باید استخوان های ملت ایران را خرد کرد! و از این قبیل. همان وقت نمایندگی ایران در نیویورک، همان خبر را دنبال کرد. برژینسکی چنان سخنی نگفته بود! اما سرانجام روشن شد که خبرنگار کیهان مامور سابق ساواک و لابد مامور بعدی موساد بوده است. می توان در آرشیو کیهان همان خبر های خبرنگار کیهان در بندر لنگه را پیگیری کرد ؛ وزارت اطلاعات هم اگر صلاح دید گزارش دستگیری و بازجویی همان خبرنگار را منتشر کند. منظورم این است، عده ای هستند که کار و کسبشان تیره کردن رابطه و برهم زدن فضای تفاهم است. پرچم پیدا و گاه ناپیدای چنین ماموریتی در دست اسراییل بوده و هست. رحمت ومغفرت خداوند بر ابوایاد، که سی سال پیش در الجزایر به ما گفت: ما افراطی ها را آزمودیم، یا خائن بودند و یا ابله… با این دو گروه دشوار می شود سخن گفت اما بایست جوانانی را دریافت، که رگ های گردنشان در تصویر ها درشت شده است و بر پلاکارد جلو فرودگاه نوشته بودند: آمریکا آمریکا مرگ به نیرگ تو!


باید به همان جوانان و نویسندگان گفت: نیرنگ درست است و نه نیرگ


http://www.asriran.com/fa/news/298418/%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B5%D9%85%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%85-%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF