حکایت ما و نماز جمعه

عباس ملک
نماز جمعه ای که توسط آقای هاشمی اقامه شد، آوردگاه دوگانگی ارزشی در جامعه ایرانی بود. آوردگاه دو قطب، دو نهایت و دو تضاد که از غصه ماجرا، توسعه نیافته است، دمکراتیک آموزش ندیده، زندگی نکرده و لاجرم توسعه نیافته، ترش و عبوس و البته خشن در جوار هم گذران زندگی می کنند. آموزش صحیح زیستن و فکر کردن و عمل کردن در خانواده و جامعه خود قصه ای دارد مفصل.

اما تم اصلی، همان دوگانگی جامعه جوان ایرانی است، سیاه و سفیدی جامعه ایرانی است. همانی که عوام الناس به آن می گویند یا این یا آن. چگونه است که جامعه انقلابی در نسل اول و دومش تماماً می برد از نسل سوم و چهارمش و آنی می شود که در نماز جمعه، صلات ظهر جمعه دیدیم. چطور است که بعد از سی سال گروهی همسالان خود را خطاب می کنند؛ البته به تمسخر؛ که نماز جمعه دو رکعت است بیشتر نخوانی.

دو مساله شد که البته دوتاش یکی است: عدم انسجام جامعه جوان ایرانی؛ مساله ای که خیلی ها باورش ندارند، تازه اول غصه است. بله اگر باور کنیم، تازه اول غصه است. صحبت از عدم انسجام اجتماعی است و کمترین عاملانش تغییر ارزشها و تغییر در گروه های مرجع. قصه از فردای پس از جنگ شروع شد. سیاست توسعه اقتصادی می خواهد که آزاد کند همه چیز را و البته پول را و سرمایه را.

ما مانده بودیم و ارزشهای گذشته مان ، اما دنیا و جامعه بی درنگ می رفتند. وقتی که توسعه اقتصادی و البته تلویزیون هم، رفاه و مادیگری و سرمایه را تبلیغ می کرد، جامعه ایرانی از یکدستی انقلاب و جنگ خارج شد و طیفی پدیدار شدند، البته طیفی یا حتی آهسته آهسته، جنبشی اجتماعی که خود را جدا از تحولات جهانی تعریف نمی کرد.

ماهواره و اینترنت و ارتباطات و صد البته جهانی شدن دهکده جهانی، بخشی از جامعه ما را با خود برد و ما که نتوانستیم تولید ارزش بکنیم، متناسب با گذر زمان، معطل ماندیم که باور نکنیم این واقعه را. گروه های مرجع سابق لااقل در بخشی، دیگر کارکردی نداشتند برای بخشی از جوانان ایرانی و ما هم البته گروه های مرجع جدیدی را برای جوانانمان معرفی نکردیم.

 یا انکار کردیم کل ماجرا را و چشمان خود بستیم یا بی اهمیت دانستیم خواسته چند تا جوان را. همین است که پس از سی سال، آمدن طیفی از جوانان را به نماز جمعه به تعجب می نشینیم و تمسخر می کنیم نماز خواندنشان را.

اگر چون دولتیان، همه چیز را، فرهنگ و اقتصاد و اجتماع را سیاسی نبینیم، حق می دهیم به این گروه. در دینداری افراد که ما محق به قضاوت نیستیم. اما در انزوا و گوشه گیری شان از دین که هستیم. روزگاری آنقدر در اوان انقلاب، تعداد نماز جمعه خوان ها فزونی گرفت که طرح مصلای امام خمینی چاره کار شد.

از آن روز سالها گذشته است و مصلای امام خمینی هم ساخته نشده است، تو گویی نیازی به اتمام ساخت و ساز مصلا نیست. قرار ها به هم خورده است و جامعه ایرانی چند پاره شده است. ارزشها تغییر کرده اند و گروه های مرجع یا غائبند و یا پاسخی ندارند. آن وقت به گروهی می خندیم که یادتان باشد نماز جمعه دو رکعت است و نه بیشتر. به جوانان ایرانی مسلمان می خندیم. چون ارزشهایی نوین خلق نکردیم در خور و گروه های مرجعمان نیز همچنان منفعل.

تازه این بعد اجتماعی ماجراست که کم کاری ها، اهمال ها و پشت هم اندازی ها جامعه را چند پاره کرده و جامعه ما را در مقابل هم قرار داده است. وضعیت بدی شده است. نمی دانم باید به خودمان بخندیم که جامعه را چند تکه کرده ایم بی هویت. یا به نماز جمعه خوان هایی که بالاخره پس از چندی آمده اند و اگر بشود باز هم خواهند آمد.

در بعد دینی و اعتقادی که ما داعی هستیم همه را به نماز، آن هم نماز جمعه. ولو اینکه اولین بار باشد، ولو اینکه با نیت خاصی باشد. تکلیف شرعی است دیگر. ما مگر حضور میلیون ها انسانی که برای اولین بار رای می دادند را خندیدیم که به حضورشان در نماز جمعه خندیده باشیم.

 اگر انتخابات تکلیف شرعی است و حضور در آن واجب و حماسی، نماز که به طریق اولی واجب تر و حماسی تر. اندکی درنگ، می شود باز به مصلای بزرگ امام خمینی، نیاز پیدا کرد و نماز جمعه را حماسی خواند.
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=56809

آقای احمدی نژاد ! این یعنی چه ؟

گاهی آنچه که از بررسی اخبار حوادث و رویدادهای پرشتاب بدست می آید ، جز سر درگمی چیزی نمی افزاید و جز امواج شک و تردید و اختلاف و تفرقه بین گروههای مختلف مردمی و سیاسی چیزی نمی پراکند . داستان انتصاب رحیم مشایی به سمت معاون اول رئیس جمهور و رویدادهای پسینش از همین دسته است . با هم از ابتدا مرور می کنیم :

- حوادث انتخابات دهم چنان در کنار هم قرار گرفت که نتیجه گیری این شد : احمدی نژاد مطیع کامل ولایت و بدنبال ایجاد وحدت است و رقبا با فاصلهء دوری از وی ایستاده اند یا بعضاً در جهت مخالف حرکت می کنند . مناظرهء ایشان با میر حسین موسوی و نتایجش نیز موضع بالا را تقویت کرد . بسیاری از موافقین و مخالفین چنین می پنداشتند که اینها ، حرفهایی بوده که احمدی نژاد از طرف مقام رهبری گفت . ( گرچه خواص این قول و تحلیل را قبول نداشتند ) مواضع رهبری در نماز جمعهء پس از آن نشان داد که ایشان از طرح مباحث اینچنینی ناراضی بوده و نظر مخالف خود را صریحاً و صراحتاً اعلام کردند .

- هاشمی رفسنجانی در نامهء 19 خرداد خود به مقام رهبری ابراز داشت : " نقطه قابل توجه دراین تهمت‌ها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب‌عالی که هادی دولت‌ها بوده‌اید و با اظهارات صریح، مدیریت‌ها را مورد تأیید و تحسین قرارداده‌اید، نشانه گرفته است. " این جملات در هیاهوی آخرین روزهای انتخابات و ناآرامی های پس از آن به فراموشی سپرده شد و گاهاً سیاست مداری برای کوبیدن هاشمی رفسنجانی از جملاتی از این نامه بهره می گرفت اما امروز گویا دوباره خواندن جملات بالا ، معنای تازه تری به ذهن می نشاند .

- بسیاری از سیاسیون اصولگرا ، همانها که انتقاداتی تند و سخت را به دولت وارد می دانستند ؛ در جریان انتخابات دهم بشدت از احمدی نژاد دفاع کرده و یکی از دلایل آنرا " قول احمدی نژاد به اصلاح وضع مدیریتی حلقهء نزدیک به رئیس جمهور و مشخصاً عزل رحیم مشایی " اعلام کردند . افرادی چون زاکانی ( جهان نیوز ) ، توکلی ( الف ) و ... از این دسته اند .

- مکرراً اخباری از نارضایتی مقام رهبری از اسفندیار رحیم مشایی یا برخی اقدامات وی به گوش می رسید . این اخبار یا در محافل غیر رسمی گفته می شد یا مانند جریان " دوستی با ملت اسرائیل " صریحاً توسط معظم له بیان می گردید ولی در هر صورت قول احمدی نژاد به دوستانش که در بالا گفته شد ؛ موجب آرامی ذهن همان دسته از دوستان و برطرف شدن نگرانی هایشان می گردید .

- هنوز تب و تاب ناآرامی ها کاملآً فروکش نکرده که فضای سیاسی و رسانه ایی کشور ، با انتشار خبر انتصاب رحیم مشایی به معاون اولی رئیس جمهور آچمز بلکه مات شد . گروه یاران احمدی نژاد ، با بیان زمزمه های نارضایتی در پی خلق توجیهی برای اینکار بودند . رایزنی ها و فشارها شدت گرفت ، همه اعم از مخالف و موافق مات اقدام اخیر احمدی نژاد این پدیدهء بی نظیر سیاست ایران شدند . کم کم خبر صدور و ارسال حکم حکومتی مقام رهبری مبنی بر لزوم عزل مشایی ، ابتدا در محافل غیر رسمی و خودی و سپس از مجاری نیمه رسمی و در نهایت توسط منابع رسمی منتشر شد ولی دوستان ِ متحیر همچنان منتظر اقدام مثبت احمدی نژاد بودند ، انتظاری که هنوز به پایان نرسیده است .

آقای احمدی نژاد ! ما که همچنان آچمز اقدامات غیر قابل پیش بینی شما ماندیم . پس خودتان جواب دهید :

1 - عده ایی دوستان و حامیان شما گفته اند که این انتصاب ، مانوری برای رهایی دولت از فشارهای وارده از جریانات انتخابات و منحرف کردن اعتراضات به سمت یک انتصابات بوده است . آیا این تحلیل درست است ؟ اگر بلی ، آیا ارزیابی نهایی درذ میزان هزینه و فایدهء این اقدام چه بوده است ؟

2- تعدادی را تحلیل بر این است که این اقدام و سکوت بعدی شما ( که همچنان ادامه دارد ) نوعی از زورآزمایی در صحنهء سیاسی برای سنگین تر نشان دادن وزن دولت از هر مقام و مرجع دیگری است ؟ آیا این تحلیل درست است ؟ اگر آری ، آیا فکر می کنید این تصمیم در کشوری با قانون اساسی ِ بر پایه ولایت فقیه با وفادارانی که در موقع لزوم خیابانها را در حمایت از این اصل پر می کنند و هنوز صدای امام راحلشان که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این ممکلت آسیبی نرسد ، عاقلانه بوده است ؟

نگارنده توضیحی را لازم می داند و آن اینکه این وفاداران ، فقط شامل بسیجیان و ... نمی شود ؛ بلکه صاحب این قلم ، آنهایی را نیز که در همین انتخابات اخیر بطور مسالمت آمیز در اعتراض به نتایج انتخابات به خیابانها آمده بودند ( نه اغتشاشگران و کوکتل مولوتوف بدستها ) را جزء وفادان و هواداران به همین نظام می داند که به عقیده خودشان ، راه دفاع از نظام را آن می دانستند . این اشتباه تاریخی تحلیل گرانی است که می خواهند 40 میلیون نفر را با توسل به تحلیل های بی مایه به 24 میلیون نفر تقلیل دهند .

3- اینکه نامهء رهبر انقلاب ، شنبه صادر شده و شما همچنان هفت روز پس از آن در قبال آن سکوت کرده اید یعنی چه ؟

4- اینکه 3 روز پس از صدور حکم مقام رهبری ، شبانه با واحد مرکزی خبر مصاحبه می کنید و از " عدم قطعی برکناری رحیم مشایی ، عدم وجود دلیل برای برکناری وی ، عدم تاثیر دخالت هیچ مقامی ! در کاررئیس جمهور " صحبت می کنید تا آنجا که صدا و سیما از پخش آن خودداری کرده ؛ یعنی چه ؟

5- اینکه 4 روز پس از صدور نامهء رهبری ، در تودیع آقای مشایی اظهار کرده اید " آشنایی با ایشان از برکات خداوند در زندگی شما بوده " و " غبطه خوردن به حال ایشان وقتی دریافته اید اتهامات !! وارده ناصحیح بوده " و طرح تعاریفی از ایشان که پیش از این ( نعوذبا... ) فقط برای معصومین و علمای ربانی استفاده می شد ؛ یعنی چه ؟

6- اینکه هنوز علی رغم استعفای رحیم مشایی ، سکوت پیشه کرده و موضعگیری نکرده اید یعنی چه ؟

7- سایت آینده که خود را هیچگاه در جایگاه اپوزسیون نظام ندانسته که هیچ ، بلکه دلسوزانه تر از آنهایی که فقط مدعا و ادعای حمایت از جریان اصیل اصولگرایی و عدالت خواهی دارند فعالیت کرده و در بضاعت خویش تحلیل ارائه می دهد ؛ همهء این گفتنها و نگفتنها را در راستای همان موضعگیری های قبلی شما مانند جریان مناظرات که موجب هزینه کردن از رهبری شد ، می داند . این حرفها را که دیگر فرزندان هاشمی نگفته اند که ما عمال آنها باشیم ! شما گفته اید و شما نگفته اید . یادتان باشد مقام رهبری در اظهارات اخیرشان فرمودند : نخبگان مراقب گفتنها و حتی نگفتنهای خود باشند . شما چرا در جواب رهبری چیزی نمی گویید ؟
آقای احمدی نژاد ! این کارها یعنی چه ؟
http://ayandenews.com/fa/pages/?cid=10387