دو تلسکوپ اروپایی سوار آریان راهی فضا شدند

     جاناتان آموس   
تلسکوپ پلانک

تلسکوپ های اروپایی پلانک و هرشل سوار بر موشک آریان 5 از کورو در گینه فرانسه راهی فضا شده اند.

این تلسکوپ ها برای تعمیق دانش انسان درباره ماهیت کیهان در مدار زمین قرار می گیرند.

موشک آریان در ساعت یک و 12 دقیقه به وقت گرینویچ سکوی پرتاب را ترک کرد.

کنترل کننده های این ماموریت در آلمان پس از جدایی تلسکوپ ها از قطعه بالایی راکت بر فراز اقیانوس هند با آنها تماس برقرار کردند که این باعث آسودگی خاطر شد کلیه کسانی بود که در این پروژه ها دست داشته اند.

مجموع هزینه این دو پروژه یک میلیارد و 900 میلیون یورو است که هرشل و پلانک را به ارزشمندترین محموله ای بدل می کند که بخش علمی آژانس فضایی اروپا (اِسا) تاکنون سوار یک موشک به فضا می فرستد.

صعود از اتمسفر زمین تنها اولین مرحله از یک سفر طولانی برای این ماهواره های نجومی بود.

این دو تلسکوپ دو تا سه ماه آینده را صرف حرکت به سوی موضع نهایی خود در حدود یک و نیم میلیون کیلومتری زمین (فاصله ای دورتر از ماه) خواهند کرد.

آریان یک موشک عالی به حساب می آید اما تلسکوپ ها تقریبا به طور حتمی نیازمند تصحیح مسیر هستند تا اطمینان حاصل شود انتقال آنها به عمق فضا درست انجام شود.

تصحیح مسیر احتمالا روز جمعه انجام خواهد شد تا از اتلاف سوخت جلوگیری شود.

تولد ستارگان

هرشل بزرگترین تلسکوپی است که تاکنون به فضا فرستاده شده است.

آینه اصلی آن به قطر سه متر و نیم یک برابر و نیم آینه تلسکوپ فضایی هابل است.

چنین اندازه ای معمولا هزینه سنگینی از نظر وزن دارد اما آینه هرشل تنها 350 کیلوگرم وزن دارد به این دلیل که از ماده ای به اسم "سیلیکون کارباید" که یک ماده نوین سرامیک است ساخته شده.

این تلسکوپ به نور فروسرخ و امواج نوری با طول موج کمتر از یک میلیمتر حساس است که به آن امکان می دهد ستارگان را در لحظه ای که متولد می شوند از پس گاز و غبار کیهانی ببیند.

این توانایی همچنین به هرشل امکان می دهد عمق کیهان را بنگرد و کهکشان هایی را رصد کند که وقتی جهان از یک پنجم تا نصف حالا قدمت داشت به وجود آمدند. این دوره ای از تاریخ کیهان است که تصور می شود روند تشکیل ستارگان در آن در اوج بود.

پلانک تلسکوپی برای نقشه برداری از کیهان است. این تلسکوپ آسمان را در طول موج های طولانی تر - در طیف مایکروویو میدان الکترومغناطیسی - نقشه برداری می کند.

این رصدخانه بهترین اندازه گیری ها تا به امروز را از آنچه به "زمینه مایکروویو کیهانی" (Cosmic Microwave Background) معروف است انجام خواهد داد.

"سی ام بی" قدیمی ترین نور در جهان است. در هر سو وجود دارد و از دورانی می آید که فقط 380 هزار سال از انفجار بزرگ می گذشت

http://bbc.co.uk/persian/science/2009/05/090514_si_space_telescope.shtml

شصتمین سالروز پایان محاصره برلین

       مرتضی رئیسی     
برلین

محاصره برلین در 1949 پایان یافت

مردم برلین روز سه شنبه 60 مین سالروز پایان محاصره شهر خود را جشن گرفتند.

60 سال پیش نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی سابق که در آلمان شرقی مستقر بودند بعنوان اعتراض نسبت به انجام اصلاحات پولی به وسیله متفقین در آلمان غربی که شامل برلین هم می شد، بخش غربی برلین را محاصره کردند تا از ورود مایحتاج عمومی جلوگیر کرده و مردم این شهر را در مضیقه شدید اقتصادی قرار دهند.

با کمک رسانی بی سابقه و متهورانه متفقین غربی بویژه آمریکا و بریتانیا از راه ایجاد کریدور هوائی، اهالی برلین از گرسنگی و قحطی نجات یافتند و پس از حدود یک سال محاصره برلین به به پایان رسید.

بزرگداشت شکست محاصره برلین برای دولت آلمان و مردم برلین یک سنت تاریخی است که در عین حال یاد آور روزها و ماههای پر خطر و رنج آوری است که شهر ویران شده برلین 3 سال پس از پایان یافتن جنگ دوم جهانی باز هم با آن روبرو شده بود.

این خطرات، به مشکلات تامین نیازمندیهای روزانه و آذوقه محدود نبود بلکه در اوج جنگ سرد، برلین بار دیگر بصورت کانون اصلی بحران و احتمال شعله ور شدن جنگی تازه در آمده بود.

در مراسم روز سه شنبه - 12 ماه مه فرانس یوزف یونگ، وزیر دفاع آلمان و کلاوس وورایت، شهردار برلین از ایجاد پل هوائی وسیله متفقین غربی برای نجات مردم بخش غربی برلین که ناگهان در محاصره دولت اتحاد جماهیرشوروی وقت در آمده بودند ستایش کردند و گفتند این امداد تاریخی همواره در ذهن مردم این شهر باقی خواهد ماند.

در مراسم بزرگداشت پایان محاصره برلین، سفیران متحدان غربی و نمایندگان عالی رتبه این کشورها بویژه آمریکا و بریتانیا و همچنین خلبانان و افسرانی که در جریان کمک رسانی از طریق کریدور هوائی مشارکت داشتند و در قید حیات هستند با نثار تاج گل و روشن کردن شمع خاطره 78 تن از خلبانان و کسانی را که در عملیات متهورانه کمک رسانی از راه کریدور هوائی جان خود را از دست دادند گرامی داشتند.

در روز بزرگداشت پایان محاصره برلین بیش از 160 هزار نفر از مردم این شهر از فرودگاه تاریخی "تمپلهوف" که برای امداد رسانی هوائی مورد استفاده قرار گرفته بود بازدید کردند.

در روز بزرگداشت پایان محاصره برلین بیش از 160 هزار نفر از مردم این شهر از فرودگاه تاریخی "تمپلهوف" که برای امداد رسانی هوائی مورد استفاده قرار گرفته بود بازدید کردند.

از جمله کسانی که در این جشن سخنرانی داشتند ، مارشال هوائی بریتانیا جان کورتیس از فرماندهان عملیات نجات در جریان محاصره برلین بود.

او گفت: "ایجاد کریدور هوائی در بحران برلین نخستین گام در راه جنگ سرد میان شرق و غرب بود."

مارشال بریتانیائی ضمن یادآوری آن روزها که هر آن ممکن بود به جنگ سوم منجر شود از مردم برلین به این خاطر که فداکاری متحدان غربی را هیچگاه فراموش نکرده و یاد قربانیان آن روزهای خطرناک را همه ساله گرامی می دارند قدر دانی کرد.

محاصره اقتصادی برلین آغاز جنگ سرد بود.

در 26 ژوئن سال 1948 با پرواز یک هواپیمای نیروی هوائی آمریکا از پایگاه هوائی آمریکا در نزدیکی شهر فرانکفورت به مقصد فرودگاه تمپلهوف برلین، محاصره برلین غربی شکسته شد و از آن پس تا مدت یکسال کمک رسانی به دو میلیون و نیم نفر اهالی این بخش از برلین که در معرض خطر گرسنگی و قحطی قرار گرفته بودند ادامه یافت.

در اوج جنگ سرد، برای آلمان غربی و با هدف راه اندازی اقتصاد این کشور که بر اثر جنگ نابود شده بود یک اصلاحات پولی اعلام شد که با توافق متحدان غربی فاتح جنگ شامل برلین غربی هم می شد ولی این اقدام با مخالفت شدید دولت شوروی سابق که فاتح اصلی برلین بود و حاکمیت بخش شرقی (آلمان شرقی سابق) که در آن موقع منطقه متصرفی یا بخش تحت اشغال شوروی نامیده می شد روبرو شد.

در پایان جنگ دوم جهانی و تقسیم آلمان، فاتحان جنگ وضع خاصی تا تکلیف نهائی برای برلین برقرار کردند و این شهر زیر نظر یک شهردار حاکم و نظارت فرماندهان نظامی قدرت های فاتح اداره می شد.

ولی همواره در این مورد که بخش غربی تا چه حد و چه مواردی با آلمان غربی رابطه دارد با مسکو اختلاف نظر وجود داشت.

این اختلافات گاه تا آنجا اوج می گرفت که ممکن بود با کوچکترین خطای یکی از طرفین به یک جنگ تازه منجر شود، از اینرو در طی سال های جنگ سرد، برلین همواره یکی از خطرناکترین کانون های بحران جهانی بود.

در پایان جنگ دوم جهانی و تقسیم آلمان، فاتحان جنگ وضع خاصی تا تکلیف نهائی برای برلین برقرار کردند و این شهر زیر نظر یک شهردار حاکم و نظارت فرماندهان نظامی قدرت های فاتح اداره می شد.

در برابر اعلام یک جانبه اصلاح پولی در آلمان، شوروی با محاصره اقتصادی برلین غربی واکنش نشان داد. از شب پیش از 24 ماه ژوئن برق بخش های غربی شهر یعنی مناطق تحت نظارت و فرماندهی متحدان غربی قطع شد.

در روز 24 ژوئن محاصره همه جانبه و تمام عیار برلین بوسیله نیروهای شوروی رسما به مرحله اجرا در آمد و ارتباط این شهر در واقع با دنیای خارج از جمله خود آلمان غربی قطع شد. باید توجه داشت که هر نوع رفت و آمد به برلین غربی از راه زمین فقط از داخل منطقه متصرفی شوروی و اجازه حاکمان وقت آلمان شرقی امکان پذیر بود و از راه هوائی بجز هواپیماهای متفقین غربی آمریکا، بریتانیا و فرانسه آنهم تحت مقررات و تقسیم بندیهای بعد از جنگ امکان پذیر نبود و هواپیماهای خود آلمان غربی هم خواه ناخواه چنین اجازه ای را نداشتند.

محاصره برلین غربی در چنین شرایطی برای شهری که مانند یک جزیره میبایستی همه نیازمندیهای خود را از خارج تامین کند بیش از دو ملیون مردم این شهر را دچار وحشت کرد؛ آنهم مردمی که طی سال های جنگ و مدتی بعد از آن مزه تلخ گرسنگی را چشیده بودند.

اما این نگرانی طولانی نشد و درست دو روز بعد از محاصره برلین، آمریکا و متحدان غربی بویژه بریتانیا با وجود خطر بروز یک جنگ جهانی تازه محاصره را شکستند و مستقیما از پایگاههای هوائی آمریکا در نزدیکی فرانکفورت حمل آذوقه و سایر کالای مورد نیاز مردم را آغاز کردند.

این اقدام بی سابقه مردم برلین را دلگرم و به آینده خود امیدوار کرد.

از 26 ژوئن 1948 تا روز 27 ماه اوت 1949 یعنی حدود یکسال تعداد 277 هزار پرواز به برلین غربی صورت گرفت و طی آن کمک رسانی آمریکا و متحدین به دو میلیون و سیصد هزار تن کالای مورد نیاز روزمره برلینی ها رسید.

مراسم بزرگداشت این روز بخاطر اهمیت تاریخی آن هر ساله در آلمان بر گزار می شود.

آئین هرساله دیگری که توام با همین روز در آلمان برگزار می شود بزرگداشت خاطره دیدار جان.اف کندی رئیس جمهوری فقید آمریکا است.

آقای کندی روز 26 ژوئن سال 1963 و باز هم در مرحله دیگری از اوج جنگ سرد میان شرق و غرب و حدود دو سال بعد از احداث دیوار برلین بوسیله رژیم کمونیستی آلمان شرقی که با خواست دولت شوروی صورت گرفت از برلین بازدید کرد.

سالگرد دیدار کندی از برلین هر ساله برپا می شود و در شهر برلین خیابانی بنام اوست. یک مدرسه بزرگ با بیش از 1200 شاگرد و حتی یک موزه "کندی شناسی" به یاد کندی وجود دارد.

او در هنگام سخنرانی برای بیش از سیصد هزار نفر از مردم برلین که برای استقبال از او گرد آمده بودند به اهالی امید داد و گفت این دیوار تنفر انگیزترین حصار بین آزادی و دیکتاتوری است و بزرگترین نشانه ورشکستگی نظام کمونیستی است.

کندی سخنرانی شورانگیز خود را با این عبارت که بزبان آلمانی و از روی تکه ای کاغذ خواند پایان داد. معنی عبارت این بود: "یک برلینی هستم."

این بیان مردم نگران برلین را بسیار دلگرم کرده بود و آنقدر موثر شد که هنوز هم به مناسبت های تاریخی مهم بعد از جنگ در رسانه ها و وسیله مردم عادی از آن یاد می شود.

سالگرد دیدار کندی از برلین هر ساله برپا می شود و در شهر برلین خیابانی بنام اوست. یک مدرسه بزرگ با بیش از 1200 شاگرد و حتی یک موزه "کندی شناسی" به یاد کندی وجود دارد.

رویدادهائی که طی دهه های اخیر منجر به تغییرات بزرگ نظیر فروپاشی دیوار برلین و نظام های سوسیالیستی در اتحاد شوروی سابق و اروپای شرقی و سرانجام تحقق وحدت آلمان شد با سخنان تاریخی تنی چند از روئسای جمهوری آمریکا هنگام دید ار برلین و تماشای دیوار برلین بی ارتباط نبوده است.

رونالد ریگان، رئیس جمهوری دیگر آمریکا در سال 1987 هنگام بازدید از برلین در سمت غربی این شهر در کنار دیوار برلین نگاهی پر معنی به دیوار کرد و به میخائیل گرباچف رهبر وقت شوروی پیام داد که " آقای گرباچف این دیوار ننگ را ویران کنید".

امروز دیگر نه از دیوار خبری است و نه از پیمان نظامی ورشو و نه آن نظام های سوسیالیستی.

http://bbc.co.uk/persian/world/2009/05/090513_si_mr_berlin_wwii.shtml

صابری آزاد شد اما روابط گرمتر همچنان دور از دسترس

جان لاین

رکسانا صابری

همانطور که فشار بین المللی برای آزادی رکسانا صابری افزایش می یافت، مقام های ایرانی مصرانه پافشاری می کردند که این مساله ای کاملا قضایی است.

جلسه ای که برای بررسی درخواست تجدید نظر او تشکیل شد پنج ساعت طول کشید. هم وکلای مدافع و هم خانم صابری خرسند بودند که به خوبی به سخنان آنها گوش سپرده شده است.

پیش از تشکیل جلسه تجدید نظر، مقام های حکومتی از محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری گرفته تا مراتب پایین تر خواستار رعایت کامل حقوق خانم صابری شدند.

حاکمان جمهوری اسلامی مشتاق بودند نشان دهند که ایران کشوری است که قانون بر آن حکمفرماست. این تصویری خیلی متفاوت از محاکمه اصلی که شاید یک ساعت هم طول نکشید ترسیم می کرد.

اما در ایران، سیاست هرگز خیلی از نظام قضایی منفک نیست.

سوءظن ها

بسیاری از خبرنگاران در ایران معتقدند که بازداشت رکسانا صابری در ماه ژانویه برای ارسال این پیام به رسانه های ایران بود که مواظب حرکات خود در فاصله باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن باشند.

در آن مقطع، تنها اتهام علیه وی کار خبرنگاری بدون داشتن کارت معتبر مطبوعاتی بود. وقتی این اتهام اولیه جای خود را به اتهام شدیدتر جاسوسی داد، سوءظن ها درباره دخالت سیاسی در پرونده افزایش یافت.

به نظر نمی رسد در تهران اشتیاقی برای انجام گفتگوهایی جدی در مورد بزرگترین مسائلی که دو کشور را از هم دور می کند وجود داشته باشد

هرگز نمی توان کاملا فهمید که پشت صحنه در ایران چه می گذرد، اما این کاملا محتمل به نظر می رسد که کسی در جایی سعی داشته است از این پرونده برای کمک به جلوگیری از بهبود روابط آمریکا و ایران، که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا خواستار آن است، استفاده کند.

همچنین حقیقت دارد که ایران دلایل مشروعی برای نگرانی از دخالت خارجی دارد. جورج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا سیاست ارائه حمایت مالی از فعالیت هایی در مخالفت با دولت ایران را شروع کرد.

بسیاری از مخالفان نظام ایران معتقدند که آن حرکت عمیقا بر خطا و غیرسازنده بود، و به بدبینی آمیخته به ترس مقام های ایرانی دامن زد.

بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از افراد صاحب نفوذ در آمریکا و اروپا می خواهند شاهد سقوط جمهوری اسلامی باشند.

به هرحال، همه کسانی که رکسانا صابری را می شناسند با شک و تردید عمیق به این مساله خواهند نگریست که وی آنقدر بی فکر بوده باشد که درگیر تلاش برای تغییر رژیم شود چه رسد به جاسوسی.

او به عنوان یک خبرنگار آزاد که اذعان کرده بود بدون کارت خبرنگاری فعالیت کرده می دانست که تلفن هایش به احتمال خیلی زیاد استراق سمع می شد، ای میل هایش موشکافی می شد و حرکاتش، حداقل از راه دور، زیر نظر بود.

و این شرایط خوبی برای مخفی کردن فعالیت جاسوسی نیست.

یخ دیپلماتیک

بنابراین اگر بازداشت او سیاسی بود، آزادی او ندادهنده یک فرصت سیاسی است؟ آیا این سرنخی برای گرمتر شدن روابط میان آمریکا و ایران است؟ آیا این لحظه ای برای ایران است تا به ابراز دوستی آقای اوباما واکنش مثبت نشان دهد؟

در حال حاضر این وضع محتمل به نظر نمی رسد. تاکنون پاسخ ایران به هرگونه ابراز دوستی آقای اوباما به نهایت سرد بوده است.

به نظر نمی رسد در تهران اشتیاقی برای انجام گفتگوهایی جدی در مورد بزرگترین مسائلی که دو کشور را از هم دور می کند وجود داشته باشد.

آزادی رکسانا صابری ممکن است مانعی بر سر روابط خوب میان دو کشور را برداشته باشد، اما این به معنی آن نیست که این تحول باعث آشتی خواهد شد.  

bbc.co.uk/persian/iran/2009/05/090511_si_saberi_usrelations.shtml