عصرایران -
اخیراً سخنانی از آیت الله هاشمی رفسنجانی ذکر شده است که در آن اشاره شده
است که قبل از انقلاب ، وی به همراه آیت الله خامنه ای به منزل آیت الله
مصباح یزدی می روند و از این که او در فرایند انقلاب و مبارزه علیه شاه
مشارکت ندارد ، اظهار گلایه کرده و از ایشان دعوت می کنند که به قیام عیله
رژیم شاه بپیوندد.
آن
طور که آیت الله هاشمی مطرح کرده ، آیت الله مصباح با این درخواست مخالفت
می کند و می گوید : "مبارزهای که مجاهدین و چپیها در آن باشند، حرام
است!"
بعد از این حرف که آیت الله مصباح کل مبارزه را زیر سؤال می برد و انقلابیون را متهم به فعل حرام می کند، آیت الله
خامنهای هم به تلخی به می گویند: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن
ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن!» و بدین ترتیب جلسه بدون نتیجه خاصی پایان می یابد.
در
پاسخ به این سخنان ، آیت الله مصباح اصل نشست را تأیید می کند و می گوید
در آن جلسه از من خواسته شد در راستای اهداف انقلاب و مبارزه علیه رژیم
شاه، به سازمان مجاهدین خلق کمک کنم ولی من چون حجت شرعی نداشتم این کار را
نکردم. ضمن این که در کل جلسه ، فقط من و آیت الله هاشمی حرف زدیم و آیت
الله خامنه ای اصلاً حرف نزدند. ضمن این که کمک های هاشمی به منافقین را
نباید از یاد برد.
با این اوصاف کسی که در آن فضای اختناق ، با به خطر انداختن جان و امنیت خود ، از اموال خود به انقلابیون کمک می کرده را متهم به "کمک به منافقین" کردن ، دور از انصاف است و ما حمل بر خطای لفظی می کنیم و امیدواریم که جدای از اختلافات سیاسی، اصلاح شود زیرا تاریخ نخواهد بخشید کسی که نقشی در انقلاب نداشت ولی یکی از بزرگانی که در راه انقلاب مبارزه ها کرد و زندان ها رفت و شکنجه ها شد را چنین متهم می کند!
http://www.asriran.com/fa/news/356175/3-%D8%B3%D8%A4%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B5%D8%A8%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8
شرق نوشت: نقل خاطره آیتالله هاشمی از دوران مبارزه با رژیم شاه، اگرچه بدون اشاره بهنام فردی خاص منتشر شد، اما ضمیر، مرجع خود را یافت و روز گذشته، دفتر آیتالله مصباحیزدی با انتشار بخشهای منتشرنشدهای از سخنان این روحانی سرشناس قم، هم ماجرای دیدار مورداشاره هاشمی را به روایت مصباح منتشر کرد و هم بار دیگر ماجرای اسلامگرایان چپگرا و انقلابی دهههای 40 و 50 ایران را به صدر اخبار آورد.
در ادامه گزارش شرق میخوانید: ماجرا از آنجا آغاز شد که سایت آیتالله هاشمی، سهشنبه، حاشیههای دیدار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده شهید قدوسی را منتشر کرد؛ دیداری که در آن، هاشمی با نقل خاطرهای از سال48 گفته بود: «دونفری –بهاتفاق آقای خامنهای- صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام میدانم! آقای خامنهای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزهای که مجاهدین و چپیها در آن باشند، حرام است! آقای خامنهای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن! ... از کمفروشی این آقا، کار بهجایی رسید که رهبری 10سال - تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند.»
مجاهدین یا منافقین؟
بیان این جملات کافی بود تا روز گذشته، سایت دفتر آیتالله مصباح، بخشهای منتشرنشدهای از صحبتهای مصباح با مرحوم عسگراولادی را منتشر کند؛ سخنانی که به نوشته دفتر مصباح، یازدهم آبانماه سال90 و در جریان ملاقات عسگراولادی با او بیان شده و در میان این صحبتها، مصباح با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب گفته: «پیش از پیروزی انقلاب، مقاممعظمرهبری و آقای هاشمیرفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند.
در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که ما سالها با هم همکاریهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی... مساله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم!
گفتم: مطرحکردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن!...
گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهانه 12هزارتومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط 500 تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند.
گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقاممعظمرهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.»
اما در ادامه این روایت از قول مصباح روی مساله کمک هاشمی به سازمانی که در بدو تاسیس و تا قبل از تغییر ایدئولوژی، با عنوان «مجاهدین خلق» شناخته میشد تاکید شده و آمده است: «کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم.»
استفاده مصباح از لفظ «منافقین» برای سازمانی که هاشمی به آن کمک میکرده، نکتهای است که رجوع به اسناد تاریخی صحت آن را با تردید مواجه میکند.
از چپ اسلامی تا مارکسیست
جریان روحانیت انقلابی، سالهای مبارزه و ارتباط آنها با گروههای چپگرای اسلامی، ماجرایی است که رد آن در لابهلای خاطرات روحانیونی همچون شهید بهشتی، آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری به چشم میخورد و هاشمیرفسنجانی هم در نامه خود به امامخمینی(ره) در شهریور 1350 آن را مورد تاکید قرار داده بود.
هاشمی در آن نامه، از مجاهدین به عنوان «جوانان مسلمان تحصیلکرده، فداکار، مومن، پاک، متعبد و آشنا به معارف اسلامی و جهان بینی اسلام و صددرصد مذهبی» (10) یاد کرده بود. اما پس از آنکه کادر رهبری اولیه این سازمان بازداشت شدند و در سال54، از سوی حلقه بعدی رهبران، تغییرات ایدئولوژیک و پذیرش مشی مارکسیستی در دستور کار قرار گرفت، جدایی روحانیت از این سازمان نیز آغاز و حمایتهای مادی و معنوی انقلابیون از مجاهدین مارکسیستشده، قطع شد.
بنابر آنچه که در اسناد تاریخی مربوط به این مقطع زمانی آمده، طیف جدید رهبران سازمان برای اعلام تغییرات ایدئولوژیک و درخواست ادامه کمکها، بهسراغ روحانیون سرشناس حامی حلقه اول مجاهدین رفتهاند.
به روایت «بهرام آرام» و «تقی شهرام» که رهبران جدید و مارکسیست سازمان بودند، «آیتالله طالقانی، دکتر بهشتی، حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی و حجتالاسلام لاهوتی از روحانیونی بودند که سازمان قصد داشت با آنان در این زمینه تماس بگیرد.»
در این بین ملاقات تقی شهرام با آیتالله طالقانی و مخالفت آیتالله با اتخاذ مشی مارکسیستی و ادامه استفاده از نام سازمان مجاهدین، با تهدید به قتل طالقانی از سوی شهرام و پاسخ قاطع «پدر معنوی» نسل اول مجاهدین همراه میشود و دیدار بهرام آرام با هاشمی رفسنجانی نیز، در خاطرات رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اینگونه روایت شده است: «در آستانه سفر به خارج از کشور (در بهار 1354) وقتی بحث طولانی شد، او (بهرام آرام) که با بیادبی و ژست قهرمانی خاصی درمقابل من نشسته بود و حرف میزد، گفت: مگر ما با شاه مبارزه نمیکنیم؟ من گفتم: بله. گفت: پس ما یکنقطه مشترک داریم، بهخاطر آن نباید کمک به ما را قطع کنید!
در اینجا من گفتم: ما با شاه مبارزه میکنیم تا خدا را جایگزین کنیم، شما میخواهید استالین را به جای شاه بنشانید. ما به مبارزهای که نتیجه آن نشستن استالین به جای شاه باشد، کمک نمیکنیم.»
مغایرتهای دو روایت
به این ترتیب، علاوه بر تفاوتهای روایت مصباح و هاشمی درباره جزییات دیدار، که یکی معتقد به انجام آن در منزل شهید قدوسی و دیگری معتقد به انجام دیدار در بیت مصباح است و به روایت اول، مقاممعظمرهبری بعد از این دیدار، تا 10سال با مصباح حرف نزده و به روایت دوم، فقط هاشمی با دلخوری منزل او را ترک کرده، تنها نکته مورد تایید هر دوطرف، حمایت هاشمی از مجاهدین اولیه است.
حمایتی که البته بسیاری از روحانیون انقلابی پیش از انقلاب، در آن با هاشمی همراه بودهاند و حالا دفتر مصباحیزدی از آن با عنوان «حمایت از منافقین» یاد کرده است.
اما آنچه که بیش از همه محل تامل بهنظر میرسد، حساسیت سایت آیتالله مصباح و چهرههای نزدیک به این روحانی سرشناس قم است. آنها هربار که خاطرهای از قول هاشمی درباره گذشتهشان منتشر میشود، بلافاصله سعی میکنند با انتشار مطلبی که خاطره هاشمی را مورد تشکیک قرار میدهد، با او مقابلهبهمثل کنند.
کاری که محمد هاشمی، برادر آیتالله هاشمی روز گذشته درباره علتش، به «تدبیر» گفته است: «در شرایط فعلی عدهای بهدنبال میراثخواری انقلاب هستند و میخواهند از این خوان بهرهای بهنفع خودشان ببرند. طبعا این افراد کسانی که سابقهای در انقلاب دارند، با امام رابطه نزدیکی داشتهاند و در جریان ریز مسایل هستند را مانعی برای خود میبینند. بنابراین سعی میکنند قصاص قبل از جنایت کنند. سعی میکنند خاطرات آیتالله هاشمی را زیر سوال ببرند که اگر روزی بیان شد، بگویند ما که گفتیم آقای هاشمی خاطرات مخدوشی دارد و قابل استناد نیست.»
http://www.asriran.com/fa/news/356167/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87
چالش دامنهدار آیتالله هاشمی و آیتالله مصباح در یک هفته اخیر با طرح یک
موضوع توسط هاشمی، پاسخ مصباح به این برش تاریخی و سپس واکنش دوباره هاشمی
که امروز رسانهای شد، یکی از کمسابقه ترین چالشهای سیاسی در این سطح طی
سالهای اخیر را رقم زده و طرفین از منظر خود به بخشی از تاریخ اشاره
میکنند که با در نظر گرفتن حوادث بعدی انقلاب، از اهمیت بالایی برخوردار
است.
به گزارش «تابناک»، چالش میان آیتالله هاشمی رفسنجانی و
آیتالله مصباح یزدی بر هیچکس پوشیده نیست و در سالهای اخیر هریک از
ایشان در مقاطعی نقدهایی نسبت به سوابق یا عملکرد کنونی طرفین داشته اما
هیچگاه این نقدها به تقابل گفتاری نیانجامیده بود، تا اینکه در روزهای
اخیر، فضای تازهای میان این دو چهره پرسابقه انقلاب شکل گرفت.
پس
از انتشار یکی از روایتهای خاص از دوران مبارزات پیش از انقلاب که صحنهای
با حضور آیت الله هاشمی، آیت الله مصباح و آیت الله خامنهای را بدون ذکر
نام از آیت الله مصباح اما با نشانی دقیق به تصویر میکشید توسط وب سایت
آیت الله هاشمی، وب سایت آیت الله مصباح بخشی از گفت و گوی منتشر نشده وی
با مرحوم عسگراولادی را منتشر کرد که روایتی دیگر از آن نشست مهم پیش از
انقلاب بود و فضای مناظره گونهای در این زمینه ایجاد کرد.
حال پس
از پاسخ آیت الله مصباح، در وب سایت آیتالله هاشمی، بخشهایی از سخنان
امام خمینی (ره) منتشر شد که در آن خطاب به روحانیون پیش از انقلاب که در
آن دوران از مبارزه گریزان بودند و حتی حرام میدانستند، با ادبیات بسیار
سنگین نقد وارد شده که در میان سخنرانیهای امام خمینی چنین ادبیات تندی
بسیار کمسابقه است و عصبانیت امام را از این جریان نشان میدهد. بازخوانی
این نامه، میتواند سومین پرده از این چالش باشد اما آیا این چالش به پرده
چالش خواهد رسید و پاسخی از سوی مقابل در پی خواهد داشت؟
آیت الله هاشمی و اتهام حرام کردن مبارزه با شاه به آیت الله مصباح
«کاتولیکتر از پاپ» عبارت کلیدی است که سید حسن خمینی و هاشمی رفسنجانی
خطاب به کسانی به کار بردهاند که حداقل در سخنان هاشمی اثبات شده، مصباح یزدی
است. سید حسن خمینی این تعبیر را درباره کسانی به کار برد که
اگرچه در ابتدا ساکت بودند، ولی «بعدا به سفره آماده رسیدند و شدیدا طرفدار
امام شدند و هاشمی رفسنجانی نیز در دیدار با خانواده شهید قدوسی از کسانی
سخن گفته است که اگرچه این روزها ادعای انقلابیگری دارند، چندسال قبل از
پیروزی انقلاب به صراحت مبارزه با شاه را حرام اعلام کرده بودند.
در گزارشی که پایگاه اطلاعرسانی هاشمی رفسنجانی، از دیدار خانواده شهید قدوسی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آورده، آمده است:
هاشمی
از خاطرات شیرین دوران مبارزه که میگوید. از خاطرات تلخش هم میگوید.
جالب است که تلخ و شیرینش خاطراتش، هر دو از روحانیت است! خاطره شیرینش که
از شهید قدوسی بود. خاطره تلخش امّا از روحانیت کم فروش است. نام شخصیتی
را هم میبرد در مصداقش ـ که البته من نمینویسم! ـ شخصیتی که این روزها
خیلی از اسلام و انقلاب میگوید. از امام میگوید. ولی در سال ۴۸ در اوج
غربت امام گفت: من دیگر مبارزه نمیکنم. مبارزه حرام است!
میخواهم کار
علمی و فرهنگی کنم. هاشمی میگوید از کم فروشی این آقا، کار بجایی رسید که
رهبری ۱۰ سال ـ تا ابتدای انقلاب ـ با او قهر بودند. هاشمی میگوید اینها
خون به دل امام کردند، شاید از همین روست که هاشمی عنوان علامه را فقط برای
شخصیتی مثل آیت الله طباطبایی میبرد و بس. حذف عنوان آیت الله از سایت
آقای سیستانی هم شاید بیارتباط با اعتراض به چنین اشخاصی نباشد. آقای دکتر
روحانی چند روز قبل – در نکوهش بورسیههای غیرقانونی- گفته بود با تقلب که
نمیشود استاد دانشگاه شد. امّا انگار اینها توانستهاند با تقلب،
انقلابی شوند!.
هنوز در حال نوشتن این جملات بودم که آقای هاشمی
خاطرهای هم در همین ارتباط تعریف میکند. خاطرهای از همراهی با آقای
خامنهای برای مجاب کردن همین آقا برای ادامه مبارزه. موضوع خاطره هم مربوط
به سال ۴۸ است. هاشمی میگوید دو نفری ـ به اتفاق آقای خامنه ای ـ صبحانه
رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث
کردیم تا قانعش کنیم. برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من این مبارزه را
حرام میدانم!، به جامعه مدرسین هم گفتهام، مبارزه با شاه حرام است (!)،
آقای خامنهای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟
آن آقا در جواب گفته بود:
مبارزهای که مجاهدین و چپیها در آن باشند، حرام است. آقای خامنهای هم به
تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل
مبارزه را با این حرفها خراب نکن! آقای هاشمی در ادامه میگوید رهبری از
سال ۴۸ تا سال ۵۷ با آن آقا یک کلمه هم حرف نزد. اینها را که میشنوم فکر
میکنم آن روحانی جوان باید پاسخش را از لابلای همین خاطره آقای هاشمی
گرفته باشد.
روحانى نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مى دانستند و سر به آستانه دربار مى ساییدند یکمرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت ها می زنند.طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده اند.
http://www.tabnak.ir/fa/news/435357/%D8%B3%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD