به دنبال افزایش خشونت ها و برخورد با معترضان به نتایج انتخابات در ایران شاهد سیل مهاجرانی از ایران هستیم که همه روزه در حال خروج از این کشور هستند.
برخی از این افراد با ارائه مدارکی که جانشان در ایران در خطر است به کشورهای دیگر به ویژه کشورهای اروپایی پناهنده می شوند، خواه به صورت قانونی و یا غیر قانونی از ایران خارج شده باشند.
درخواست ویزای دانشجویی و ادامه تحصیل نیز راه دیگر برای خروج از شرایط فعلی در ایران است.
به گفته تعدادی از سازمان های حقوق بشری موج کنونی خروج ایرانیان از این کشور پس از انقلاب 1357 بی سابقه بوده است.
رضا گنجی سالهاست که از روزنامه نگاران روزنامه های اصلاح طلب در ایران است.
او در گفت و گو با بخش فارسی رادیو بی بی سی می گوید: "در جریان انتخاباتی که برگزار شد از اعضای فعالی بودم که کارهای رسانه ای انجام می دادم و با گرفتن عکس و نوشتن مطلب برای وب سایت های مختلف و مطبوعات کارم را انجام می دادم."
او در ادامه می افزاید: "دلیل آمدنم به خارج از کشور این بود که تعداد زیادی از دوستانم دستگیر شدند. فکر کردم ما به عنوان روزنامه نگار متهم درجه اول هستیم. چرا که باعث شدیم که حجم زیادی از آگاهی به دست مردم برسد و این میزان آگاهی، آن چیزی بود که دولت نمی خواست مردم داشته باشند."
زندگی جدید در کشوری جدید، مشکلات جدیدی را نیز به همراه دارد. رضا گنجی در رابطه با برخی از این مشکلات می گوید: "مشکلات متفاوتی وجود دارد در زمینه زبان جدید، اقامت، مسکن و در مورد هزینه های زندگی که بسیار متفاوت از ایران است."
آقای گنجی افزود: "به نظر من به قدری مشکلات در ایران بزرگ بود که ما پذیرفتیم خودمان را با مشکلات بزرگتر و نوع دیگری روبرو کنیم."
از دیگر خبرنگارانی که در روزهای گذشته از ایران خارج شد می توان به مهدی رستم پور، خبرنگار ورزشی تلویزیون دولتی ایران، که برای پوشش خبری مسابقات جهانی کشتی به دانمارک سفر کرده بود اشاره کرد.
نرگس کلهر، فرزند مهدی کلهر، مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران بعد از شرکت در جشنواره فیلم حقوق بشر نورنبرگ آلمان، از آن کشور تقاضا پناهندگی کرده است.
در این میان نه تنها چهره های سیاسی و اجتماعی که بسیاری از مردم عادی هم به فاصله کوتاهی مجبور به ترک خاک ایران شده اند.
نوید یکی از پناهجویان اتفاقات پس از انتخابات می گوید: "من نه آدم سیاسی بودم و نه وقت این را داشتم که درباره مسائل سیاسی فکر کنم. شرایطی برای همه ایرانیان پیش آمد که سرشان برای بارها و بارها کلاه رفت که این بار من هم یکی از کسانی بودم که سرم کلاه رفت."
او افزود: "روز جمعه زیر آفتاب بیش از پنج ساعت و نیم ایستادم تا رای دهم. من نه در تبلیغات قبل از انتخابات شرکت کردم و نه در چیز دیگری، سر کار خودم بودم ولی بعد از شنیدن نتایج انتخابات، همان روز اول به خیابان رفتم. مردم هم به خیابان ها آمده بودند."
نوید همچنین گفت: "اینکه همه آمده بودند با عث امیدواری بود. فکر کردم نظر همه با نظر من یکی است، پس باید ادامه داد."
نوید در حال حاضر به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شده است. او می گوید هنوز کلید خانه و ماشین اش در تهران را در جیب دارد.
"مهندس الکترونیک هستم و هشت سال سابقه کار در بزرگترین شرکت های پتروشیمی دولتی ایران را دارم. در بزرگترین دانشگاه ها پیمانکاری های زیادی داشتم و خیلی کارهای دیگر."
نوید افزود: "اینجا به خاطر اینکه بچه ام گرسنه نماند، به خاطر اینکه خودم گرسنه نمانم، به خاطر اینکه اینجا هوا خیلی سرد است ما چیزی با خودمان نیاورده ایم و به خاطر اینکه بچه ام سرما نخورد، اینجا مثل یک کارگر خیلی خیلی عادی روزمزد کار می کنم."
نوید می گوید: "بعد از گذشت سه ماه خروج از ایران، تنها اتفاقی که افتاد نه از طریق دولت بلکه از طریق کلیسا توانستیم جایی را برای زندگی پیدا کنیم."
علی رضا واعظی که در ایران به عنوان حسابرس و حسابدار مشغول به فعالیت بوده از دیگر پناهجویان ایرانی پس از اتفاقات پس از انتخابات است که با مسائل زیادی از جمله زبان و مشکلات زندگی در کمپ پناهنده ها مواجه است.
آقای واعظی نیز در تجمعات اعتراضی شرکت داشته است.
او در این باره می گوید: "بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم از طرف دولت جمهوری اسلامی شناسایی شده بودیم. به شکلی که هیچ کس فکرش را نمی کرد. می توانم حتی اشاره ای به بسیجی های محله بکنم."
آقای واعظی افزود: "از این طریق شناسایی و مجبور به خروج از ایران شدیم. معنی این کار فرار نیست. شاید بتوان گفت عقب نشینی، به این علت که هنوز به میزان کافی قدرت پیدا نکرده بودیم."
به گفته ناظران با گذشت نزدیک به چهار ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری هنوز موج خروج از ایران داغ است.
در این روزها به کرات رسانه ها خروج چهره های سیاسی، فرهنگی و هنری، فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و یا دانشجویان را اعلام داشته اند.
هر چند اکثر کسانی که این روزها مجبور به ترک خاک ایران شده اند، ادامه زندگی در ایران را غیر ممکن می دانند، اما در مواجه با زندگی جدید خارج از ایران هم با مسائل و مشکلات زیادی مواجه هستند بطوریکه اذعان دارند به محض بهتر شدن شرایط بی تردید به کشورشان باز می گردند.
http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/10/091015_wmt-maf-immigration.shtmlعصر ایران – روزنامه " میامی نیو تایم " آمریکا با چاپ گزارشی ، سازمان اف بی آی آمریکا را متهم کرد که با به کار بردن روش های خاص غیر قانونی ، مسلمانان این کشور را وادار می کنند که برای این سازمان جاسوسی کنند .
به گزارش عصر ایران در این مطلب ادعا شده است که اف بی آی ( دفتر فدرال تحقیقات آمریکا ) با به کار گیری روشهایی چون تهدید به اخراج از آمریکا یا زدن انگ اتهامات تروریستی، به مسلمانان این کشور فشار وارد میکند تا برای این سازمان، جاسوسی و خبرچینی کنند.
میامی نیو تایم می نویسد: اقدامات فراقانونی اف.بی.آی در این زمینه تا حدی متداول شده است که یک گروه مدافع حقوق مدنی موسوم به " هواداران مسلمانان " که مقر آن در شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای آمریکا است ، فیلمی درباره نحوه رو به رو شدن با ماموران اف.بی.آی در چنین مواقعی منتشر کرده است.
در این مطلب آمده است : روابط بین اف.بی.آی و جامعه مسلمانان آمریکا به حدی تیره شده است که ائتلافی از گروههای اسلامی - آمریکایی در ماه مارس دولت آمریکا را به کاربرد تاکتیکهای دوران مک کارتی ( دهه 1950 در آمریکا که در آن به پیشنهاد سناتور مک کارتی کمیته ای مسئول پاکسازی نهادها و ادارات دولتی آمریکا از کارکنان با گرایش چپ و کمونیستی شده بود ) متهم و تهدید کردند چنانچه اف.بی.آی دراقدامات تحریک آمیز خود در جوامع مسلمانان تجدید نظر نکند ، ارتباط خود را با این سازمان قطع خواهند کرد .
میامی نیو تایم می افزاید: تا کنون برخی از موارد تلاش اف. بی. ای برای
استخدام جاسوس و خبر چین از میان جامعه مسلمانان رسانه ای شده است که
نمونه اخیر آن فشار اف.بی.آی به امام جماعت یکی از مساجد آمریکا برای
جاسوسی از جامعه مسلمانان است .
فواد فرحی امام جماعت مرکز اسلامی
شمسالدین در" نورث میامی بیچ " به مدت پنج سال است که در نزاعی مداوم
با دولت فدرال آمریکا بوده است.
این امام جماعت مسجد میگوید که ماموران اف.بی.آی در روز اول نوامبر ۲۰۰۴نزد او آمده و خواستند که با آنان همکاری اطلاعاتی داشته باشد. این مسلمان ۳۴ساله که با روادید تحصیلی به مدت بیش از ۱۰سال در آمریکا اقامت داشته است، موافقت خود را با همکاری اعلام میکند و به ماموران اف.بی.آی میگوید که قادر است اخبار تحولات جامعه مسلمانان منطقه را در اختیار آنان قرار داده و همچنین در زمینه ترجمه متون عربی با آنان همکاری کند. اما او در می یابد که اف.بی.آی منظور دیگری دارد و خواستار آن است که او با توجه به موقعیتی که دارد به جاسوسی از افراد مشخصی در جامعه مسلمانان بپردازد که این خواسته با مخالفت فرحی رو به رو میشود.
این در حالی است که ویزای تحصیلی فرحی به پایان رسیده و او درخواست
تجدید آن را مطرح کرده و همچنین درخواست دیگری برای دریافت پناهندگی سیاسی
داده است.
ماموران اف.بی.آی پیشنهاد اعطای اقامت در ازای جاسوسی را به
فرحی میدهند اما او با تاکید بر اینکه نمیتواند از اعتماد مسلمانان سوء
استفاده کند، این خواسته را رد میکند.
فرحی از این زمان به بعد وارد نزاعی حقوقی - اطلاعاتی با اف.بی.آی میشود که هنوز هم ادامه دارد. در پی مخالفت فرحی با جاسوسی برای اف.بی.آی، این سازمان آمریکایی تلاشهایی را برای اخراج او از آمریکا آغاز کرد و همچنین مدعی شد که اطلاعاتی درمورد ارتباط او با تروریسم در اختیار دارد.
وکیل فرحی در این باره میگوید: تا زمانی که شما شهروند آمریکا نباشید ، دولت میتواند اقدامات زیادی علیه شما انجام دهد؟ میتواند شما را به انجام فعالیتهای تروریستی متهم کند و در این زمینه حتی اقداماتی مانند واریز پول به حساب بیمارستانی در کرانه باختری (فلسطین) را نیز به عنوان اقدامی تروریستی تعریف میکند.
فرحی میگوید در نوامبر ۲۰۰۷که برای شرکت در جلسه استماع پرونده درخواست پناهندگی سیاسی وارد دادگاه مهاجرت میامی شد ، ماموران اداره مهاجرت آمریکا برای او ضرب الاجلی تعیین کردند که یا باید درخواست پناهندگی را پس بگیرد و داوطلبانه آمریکا را ترک کند یا اتهامات تروریستی علیه او اقامه خواهد شد.
این وکیل می افزاید : مسلمانان آمریکا در چنین مواقعی دو راه بیشتر پیش رو ندارند؟ یا باید با اف.بی.آی کار کنند یا آمریکا را ترک کنند.
میامی نیو تایم پرونده دیگری را نیز در این زمینه مورد اشاره قرار می
دهد که آن هم متعلق به مسلمانی 26 ساله آمریکایی به نام " طارق محنه " است
.
سازمان اف بی آی آمریکا اقدامات مشابهی را نیز در مورد این شهروند
آمریکایی شهر سادبوری ایالت ماساچوست انجام داده است. پس از آنکه
ماموران اف.بی.آی نتوانستند این جوان مسلمان را به جاسوسی راضی کنند، با
زیر و رو کردن اوراق بازجویی او یکی از جملات او را به عنوان سند اظهارات
خلاف واقع بیرون کشیدند و این جوان اینک در انتظار محاکمه است .
میامی نیو تایم در ادامه به نقل از شورای روابط آمریکایی – اسلامی می
نویسد که صدها مورد از این دست پرونده ها در آمریکا وجود دارد که دولت
از تهدید اخراج یا طرح اتهامات جنایی و تروریستی برای وادار ساختن
مسلمانان به جاسوسی استفاده کرده است که تنها موارد معدودی از آنها به سطح
رسانه ای کشیده شده است و بسیاری از این موارد اقدامات غیر قانونی سازمان
اف بی آی علنی نمی شود .
به گزارش روزنامه میامی نیو تایم ،
تلاشهای شدید اف.بی.آی برای وادار ساختن مسلمانان به جاسوسی، از درماندگی
و استیصال این سازمان در زمینه نفوذ در جوامع مسلمانان آمریکا حکایت دارد.
این روزنامه آمریکایی در پایان می نویسد شدت این قبیل اقدامات اف بی
آی به گونه ای است که در حال حاضر بسیاری از مسلمانان آمریکا تصور میکنند
که خبرچینها و جاسوسهایی در مساجد آنان وجود دارند که با این سازمان
همکاری می کنند.
اخیرا خبرنگار خبرگزاری آسوشیتد پرس در منطقه خلیج فارس نیز با چاپ کتابی درباره فعالیت های جاسوسی دیپلمات های آمریکایی در دوبی مدعی شده بود که کنسولگری آمریکا در دوبی به بهانه اعطای ویزا به ایرانیان متقاضی دریافت ویزا ی آمریکا به آنها پیشنهاد جاسوسی از ایران را می دهند .
بسیاری از این قبیل اقدامات غیر قانونی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 شدت یافت به گونه ای که وضع زندگی مسلمانان آمریکا پس از این واقعه تغییرات گسترده ای یافت .
http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=87169
عصرایران؛جعفر محمدی* - در یکی دو روز گذشته، دو اتفاق در دو حوزه مختلف رخ داده است که از آنها، می توان یک پیام واحد و البته تاسف بار دریافت.
اتفاق نخست، مربوط به ماجرای برنج های وارداتی است که با توجه به عمومیت موضوع، تقریبا همه مردم در جریان آن قرار دارند و نیازی به تکرار این "داستان سخیف" و "پرتناقض" نیست.
موضوع از این قرار است که پس از آنکه مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران رسماً اعلام کرد که برنج های وارداتی را در آزمایشگاه های مجهز، مورد سنجش قرار داده و با بررسی های دقیق به این نتیجه رسیده اند که همه برنج ها سالم و قابل استفاده هستند، کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی اعلام کرده است که خود راسا به نمونه گیری و آزمایش برنج های وارداتی خواهد پرداخت تا درباره سلامت یا مسموم بودن آنها به مردم اطلاع رسانی نماید.
اما اتفاق دوم، مربوط به ماجرای دامنه دار و پرحاشیه موسوم به گم شدن یک میلیارد دلار است که طی آن، دادستان دیوان محاسبات، رسما از مختومه شدن این پرونده و حل و فصل مسایل آن خبر داد ولی در همان حال، روابط عمومی همین دیوان، اطلاعیه داد که ماجرا ادامه دارد و هنوز ابهاماتی هست که باید مورد رسیدگی قرار گیرد.
این دو رویداد، هر چند به دو حوزه مجزا مربوط می شوند اما وجه مشترک آنها، همان پیام واحدی است که درصدر مطلب بدان اشاره شد و آن پیام واحد این است که میزان اعتماد به نهادهای رسمی به اندازه ای کاهش یافته که حتی خود مسوولان نیز به همدیگر اطمینان ندارند!
اگر ضریب اعتماد به دستگاه های مسوول بالا بود، نمایندگان مجلس، پس از اعلام گزارش استاندارد مبنی بر سالم بودن برنج ها نفسی به راحتی می کشیدند و از ته دل اطمینان می یافتند که برنج ها حتماً و حتماً مشکلی ندارند، چه آنکه موسسه استاندارد، مسوول و متولی رسمی بررسی کیفیت و سلامت انواع محصولات موجود در جامعه است.
به علاوه از آنجا که در ماجرای اخیر، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی نیز وارد شده و در بررسی برنج ها با موسسه استاندارد همکاری داشت، لابد ضریب اطمینان باید مضاعف می شد.
با این حال، از آنجا که مناسبات "غیراصولی و پشت پرده" بر بسیاری از امور و شوون حاکم است، تایید سلامت برنج ها از سوی متولیان رسمی سنجش استاندارد و کنترل بهداشت جامعه نیز اطمینان زا نشده به طوری که مجلسی ها گفته اند حرف آنان را باور ندارند و خودشان می خواهند برنج ها را آزمایش کنند.
ماجرای یک میلیارد دلار و اعلام باقی ماندن ابهامات آن توسط روابط عمومی دیوان، آن هم پس از مختومه دانستن آن توسط دادستان دیوان نیز نشان می دهد که فضای عدم تفاهم از سطح لایه های عمومی جامعه به میان مسوولان حاکم نیز کشیده شده است به گونه ای که حتی از یک نهاد واحد، صداهای مختلفی می آید!
خروجی تمام این بحث ها نیز در یک عبارت این است که دیگر اطمینانی به نهادهای متولی امور مختلف نمی توان داشت و این، برای یک جامعه که باید در امور مختلف به مراجع گوناگون مرجوع کند و جواب بگیرد، بسیار اسفناک است و نوعی سردرگمی و ناامیدی را باعث می شود.
مثلا وقتی نمایندگان مجلس، حرف موسسه استاندارد را درباره برنج های وارداتی قبول ندارند، مردم چگونه می توانند مصاحبه های مسوولان آن را -به عنوان مثال- درباره استاندارد بودن بنزین سوپر (که این روزها بحث آن داغ است) باور کنند؟یا چگونه می توانند یقین کنند که دستگاه های ارسال پارازیت بر روی امواج ماهواره ای آسیبی به سلامت آنها وارد نمی کنند؟چگونه می توانند مطمئن باشند که مبلغ مندرج بر قبض تلفن همراه آنها، با میزان مکالمات واقعی آنها تطابق دارد و هزاران نمونه دیگر!
فراموش نکنیم که اعتماد متقابل، شیرازه دوام و قوام جوامع است و اگر در این میان، مسوولان جامعه، به جای تقویت اعتماد عمومی (با عمل و نه با حرف) خود ریشه به تیشه آن بزنند، از تزلزل ساختارهای جامعه و فراگیری ناامنی و تشویش، گریزی نخواهد بود.*سردبیرعصرایران
http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=87158