سیدمسعود میرکاظمی، وزیر نفت دولت دهم زودتر از آنچه پیشبینی میشد دست به غربال و خانه تکانی در وزارت نفت زد. زمزمههای برکناری نقرهکار معاون بین الملل و بازرگانی وزارت نفت توسط وزیر جدید، از وزارت نفت به گوش میرسد و قرعه به نام وی افتاده است.
به نوشته خبر سیدمسعود میرکاظمی که این روزها سخت درصدد مطالعه برای افزایش آگاهیهایش در خصوص نفت و صنایع وابسته است تا بتواند در اجلاس اوپک از مواضع نفتی ایران دفاع کند، از سویی دیگر با فرامین خاص و نامههای پی درپی درخصوص تغییرات مدیران ارشد وزارت نفت مواجه شده است.
نقرهکار شیرازی، معاون بینالملل وزارت نفت که میرکاظمی از وی دل خوشی ندارد این روزها در حال شال و کلاه است تا با بازگشت میرکاظمی از وین و دریافت حکم برکناریاش وزارت نفت را ترک گوید. تغییر معاون بینالملل نفت در حالی رخ میدهد که «نفتیها» وی را یکی از بهترین معاونان وزارتخانه نفت مینامند.
معاون اکنون وزیر نفت، کسی است که اوایل انقلاب و در حالی که هنوز هیچ سازمانی در جمهوری اسلامی قوام و شکل مطلوب خود را نیافته بود و آغاز جنگ از سویی و تحریمهای بینالمللی از سوی دیگر کشور را در تنگنا قرار داده بود و مردم نگران وضع معیشیتی خود بودند، سرپرست وزارتخانهای را بر عهده گرفت که قرار بود سیلوهای از گندم خالی را پر کند و برای تأمین مایحتاج مردم برنامهریزی کند.
همه نگاهها به وزارت بازرگانی به سرپرستی نقرهکار شیرازی بود. اخبار متفاوتی از غارت مایحتاج مردم در گوشه و کنار کشور به گوش میرسید. فشارها بیشتر میشد. کشور در شرایط حساسی قرار داشت. وزارت بازرگانی باید کاری میکرد. او در آن زمان تحصیل در آمریکا را نیمه تمام رها کرد تا به انقلابیون بپیوندد.
نقرهکار شیرازی در روزهای سخت اوایل انقلاب، در برابر تاراج مواد غذایی و خالی شدن سولهها از سوی شورشگران مخالف انقلاب اسلامی کمیتهای ویژه تشکیل داد تا جلوی اغتشاشات را بگیرد. اما این مرد با تجربه در حوزه بینالملل حالا سایه سنگین وزیری را احساس میکند که در سالهایی که وی سرپرست وزارت بازرگانی بود، میرکاظمی محصلی بیش نبود. معاونی که در سالهای سکنی در وزارت نفت بیش از 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری چینیها و مالزیها را در صنعت نفت و گاز ایران سبب شد.
نقرهکار شیرازی آن زمانی از چشم میرکاظمی افتاد که در جلسه اتاق بازرگانی ایران، چند روز قبل از جلسه رأی اعتماد مجلس به وزیر نفت، به برنامههای سرمایهگذاری خارجی میرکاظمی برای وزارت نفت تاخت و آنها را غیر عملی دانست. وی به گفتههای پراکنده آن روز میرکاظمی درباره صنعت نفت اشاره کرد و گفت: «برخی از مشکلاتی که از سوی مسعود میرکاظمی، وزیر پیشنهادی نفت دولت دهم درباره صنعت نفت مطرح شد، داخلی و بینالمللی است و مسئولیت صنعت نفت نبوده است. به طور نمونه اگر سرمایهگذار خارجی نمیتواند وارد صنعت نفت شود، به وزارت نفت و وزارتخانه دیگر مربوط نیست. کل نگاه سیاسی و بینالمللی باعث عدم ورود سرمایههای خارجی و فناوریهای روز به داخل کشور شده است.»
احمدینژاد حتی جواب سلام آقای هامانه را هم نمیداد
وزارت نفت روزهای پر حاشیهای را میگذراند. محمود احمدینژاد اینبار وزیر نفتی را دارد که بر خلاف وزرای قبلی تابع و کم حاشیه است. اما بدنه وزارت نفت چه نگاهی به احمدینژاد و نحوه تعاملش با این وزارتخانه را دارند؟
یکی از مدیران رده بالای وزارت نفت در گفت و گو با «خبر» درباره رویکرد احمدینژاد به بدنه وزارت نفت گفت: احمدینژاد از همان ابتدای دولت نهم در 4 سال پیش کار خود را با توهین و برخورد با وزارت نفت آغاز کرد. طرح مباحثی چون مافیای نفتی و اینکه پول نفت سر سفرهها نیست و باید سر سفرهها بیاید، این نکته را به ذهن متبادر میکرد که گویی در وزارت نفت یک شبکه مخوفی از دزدان و آدم خواران وجود داشتند و آقای احمدینژاد آمد تا دست اینها را از نفت کوتاه کند. یک روز آقای محمود احمدینژاد در کمیسیون تلفیق مجلس گفت: «ما مگر چه میگوئیم که اینهمه به ما توهین میکنند. ما حرفمان اینست که باید وزارت نفت پاکسازی شود. بدنه وزارت نفت را شبکههای مافیایی فراگرفتهاند.»
این مقام آگاه نفتی در ادامه افزود: اینکه در حال حاضر آقای میرکاظمی به وزارت نفت رسیده است عقبه تاریخی دارد. احمدینژاد در دولت نهم افرادی را به عنوان وزیر پیشنهادی نفت به مجلس معرفی کرد که همگی آنها معتمدین و از دوستان نزدیک وی بودند. معرفی آقای «سعیدلو» که معاون مالی اداری وی در دوران شهرداری احمدینژاد بود و معرفی آقای «صادق محصولی» در زمانی که وی در استانداری اردبیل فعالیت داشت و با چراغ سبز آقای احمدینژاد به تجارت مغایر با قوانین کشور میپرداخت و اگر قرار بود برای تجارتش 60 درصد مالیات و عوارض و عواید به دولت بپردازد و 40 درصد بهره ببرد، 20 درصد به دولت میپرداخت و 80 درصد سود میبرد. اینها همه و همه به دلیل نزدیکی وی با احمدینژاد بود. بعد از اینکه در مجلس فضا به شدت بر علیه محصولی شد و بحث «وزیر میلیاردر» طرح شد خود محصولی از قبول کاندیدایی برای وزارت نفت کنارهگیری کرد. بعد از محصولی حتی فردی به نام «تسلطی» به مجلس معرفی شد که انگشت تعجب بر دهان نمایندگان مجلس نقش بست. چه آنکه وی بویی از نفت نبرده بود و تنها سابقهاش ریاست طرحهای ساختمانی و زیربنایی شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود.
وی افزود: در نهایت احمدینژاد وزیری هامانه را به مجلس معرفی کرد و هامانه به دلیل اینکه در حقیقت یک وزنهای در وزارت نفت بود، به خوبی به موضوعات نفتی تسلط داشت و مجلس به وی رأی داد، اما رویارویی وی با احمدینژاد هم حکایت جالبی دارد.
در حقیقت آقای هامانه فرامین احمدینژاد را که بعضاً غیر نفتی بود اجرایی نمیکرد و مسیری را که احمدینژاد انتخاب کرده بود دنبال نمیکرد. بزرگترین جلوه عدم تفاهم احمدینژاد با وزیری هامانه هم عدم قبولی قائم مقامی کردان در وزارت نفت از سوی وی بود و هامانه تا روز آخر هم مقاومت کرد. کار به جایی کشیده بود که آقای احمدینژاد حتی جواب سلام آقای هامانه را هم در هیأت دولت نمیداد.
وی در خصوص آمدن نوذری به وزارت نیز گفت: آمدن نوذری به وزارت نفت در شرایطی بود که گرچه وی از نظر سطح کارشناسی در حد و اندازه هامانه نبود، اما بدنه وزارت نفت وی را قبول کرد، گرچه هامانه سعی میکرد در مسیر احمدینژاد حرکت کند. نخستین اقدام وی هم این بود که قائم مقامی کردان را به رسمیت شمرد، اما معاونتهای دیگر، یعنی آقایان «ترکان و نعمتزاده» همچنان در برابر جریانی که همراه با احمدینژاد بود مقاومت میکرد.
احمدینژاد از عملکرد نوذری هم رضایت نداشت، چه آنکه نوذری هم وزیر نفت مورد علاقه وی از آب در نیامد. اما امکان تغییر هم نبود، چه آنکه دیگر چوب خط رئیسجمهور برای تغییر وزیر نفت پر شده بود، لذا نوذری تحمل شد، اما همچنان این اصطکاک وجود داشت. از سویی نوذری در بحث بودجه 86 و 87 خرید بنزین در مجلس سخنانی ایراد که عصبانیت احمدینژاد را در پی داشت و تیر خلاص همکاری این دو با یکدیگر بود. همین اختلافات سبب شد تا نوذری اولتیماتوم جدی رئیسجمهور را بپذیرد و در برابر وی کرنش کند، شاهد این مدعا نیز تغییر دو معاون در وزارت نفت بود که به مذاق احمدینژاد خوش نمیآمدند. نوذری ترکان و نعمتزاده را قبل از انتخابات برکنار کرد تا شاید در دولت بعدی ماندگار شود، اما چون در آن سطح از تبعیت یا هم جنس بودنی که رئیسجمهور بارها در سخنان خود میگوید، نبود نوذری گزینه سوخته تلقی شد.
پشت پرده معرفی میرکاظمی به مجلس برای تصدی وزارت نفت
یکی از نمایندگان مجلس که نخواست نامش فاش شود در خصوص معرفی سیدمسعود میرکاظمی به عنوان هشتمین وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران به «خبر» گفت: معرفی آقای میرکاظمی به مجلس برای تصدی وزارت نفت طبیعی بود؛ چه آنکه وی از معدود وزرایی بود که در همایشهای انتخاباتی در تابستان امسال به شدت از محمود احمدینژاد حمایت کرد. وی از وزرای معتمد احمدینژاد است.
وی در خصوص پشت پرده معرفی سیدمسعود میرکاظمی به وزارت نفت گفت: اگر توصیه رهبری در خصوص رأی به وزرای کابینه دهم نبود، میرکاظمی به قطع از وزرایی بود که در رأیگیری میافتاد، چرا که وی از ابتداییترین اطلاعات در خصوص نفت برخوردار نیست.
این مقام آگاه گفت: برداشت ما اینست که میرکاظمی در مجموع موفق نخواهد بود، علت آن هم اینست که بدنه وزارت نفت وی را نمیپذیرد، کم سواد است و از اوضاع بیاطلاع است. میرکاظمی در مجلس جای «لیتر» و «تن» را جابجا میگوید و واحد شمارش نفت را تن مینامد!
جالب است که وی در یکی از جلسات تخصصی کمیسیون انرژی مجلس در خصوص «اکتان» بنزین گفته است که اکتان باید از 95 به 87 برسد، این درحالیاست که اکتان بنزین باید بالاتر باشد تا میزان احتراق آن افزایش یابد، این را حتی دانشجویان ترم اول شیمی هم میدانند اما میرکاظمی از آن بیخبر است.
وی با اشاره به اینکه میرکاظمی نمیتواند وزیر وزینی در بخش نفت باشد به برنامه وی برای تغییر زنجیرهای مدیران ارشد وزارت نفت اشاره کرد و گفت: میرکاظمی اساساً برای ایجاد تغییراتی که در ذهن رئیسجمهور بوده است به این وزارتخانه آمده است و تغییرات وسیعی را در برنامه دارد که در همین راستا لیستی تهیه شده و به وی ارجاع شده است تا 150 نفر از مدیران وزارت نفت را تغییر دهد. هم چنین شنیده شده است که محمد علیآبادی قرار است تا چند روز دیگر به عنوان رئیس شرکت ملی نفت منصوب شود.
این مقام آگاه در خصوص این تغییرات اتوبوسی و سلیقهای گفت: «باید یقین کرد که در برابر این تغییرات مقاومتهایی ایجاد خواهد شد و وزیر نفت باید پاسخگوی این ماجرا باشد.»
وی افزود: بهانه این تغییرات هم همان بحث قدیمی و تکراری مافیاست که آقای احمدینژاد مطرح کرده است، این درحالی است که نباید بدنه مدیریتی و کارشناسی وزارت با این بهانهها از هم پاشیده شود و اگر هم فسادی در وزارت نفت وجود دارد، رئیسجمهور باید مستندات خود را به قوه قضائیه ارائه کند.
وی در پاسخ به این سؤال که چه کسانی در جلسه شب رأی اعتماد با میرکاظمی در هتل هما دیدار و لابی داشته گفت: نمایندگان مجلس هم این خبر را از طریق پیامک دریافت کردند اما معلوم نشد که محتوای آن جلسه و حاضرین در آن چه کسانی بودند.
گالیله همچنان یکی از چهرههای تابناک جنبش نوزایی (رنسانس) به شمار میرود که با ژرفبینی و جسارت کمنظیرش، راه آگاهی و شناخت علمی را از راه معتقدات و تعصبات پیشین جدا کرد، و در سراسر دنیای مدرن، به هوش و خرد انسانی مقامی پایدار و استوار داد. تلسکوپی که او درست ۴۰۰ سال پیش اختراع کرد، رهگشای انسان برای شناخت واقعی کیهان بود. این واقعیت که او در محکمۀ "ارباب شریعت" عقاید خود را انکار کرد، ذرهای از ارج و مقام او نکاسته است.
آغاز قرن هفدهم جنبش رنسانس در اوج شکوفایی است. رشتههای علمی با شتابی سرسامآور رشد میکنند و انسان را در کشف زوایای بیشمار و ناشناخته به پیش میبرند. گسترش چاپ، رشد آگاهی شهروندی و روحیۀ همکاری علمی سراسر اروپا را فرا گرفته است. هر روز در گوشهای دانشگاه و آموزشکدهای تازه باز میشود.
گالیلهئو گالیلهئی (متولد ۱۵۶۴ در پیزای ایتالیا) از پیروان اسلوب تازه در شناخت علمی بود، متکی بر مشاهده و تجربۀ عینی، و مستقل از آرای ذهنی پیشین. او در عین حال یک مسیحی معتقد بود. گالیله مانند دانشمند همروزگارش یوهانس کپلر، عقیده داشت که خداوند به انسان خرد بخشیده تا او بتواند "کتاب طبیعت" را بخواند. خداوند جهان را طبق موازین عقلی خلق کرده و کلید شناخت آن را در مغز انسان قرار داده است.
از یاد نبریم که کتاب مقدس تنها به پرسشهای روحی بشر جواب میدهد. از این رو نباید به ظاهر این متن تکیه کرد
گالیله
گالیله گفته است: «چگونه میتوان قبول کرد آفریدگاری که ما را با عقل و شعور به دنیا آورده است، ما را از به کار بردن این مواهب منع کند؟»
سال ۱۶۰۹ برای ستارهشناسی علمی، مبتنی بر فیزیک و محاسبات ریاضی، سالی تعیینکننده بود. در این سال کپلر نخستین نظریۀ کهکشانی خود را منتشر کرد، و گالیله نخستین تلسکوپ عصر مدرن را در ونیز رو به آسمان گرفت. او این تلسکوپ را تنها با خبرگیری از ساختمان دستگاهی ساخت که به تازگی یک دانشمند هلندی طراحی کرده بود. تلسکوپ گالیله را الگوی اصلی تلسکوپهای مجهز بعدی دانستهاند که مجموعهای از عدسیهای مرکب را با فاصلۀ کانونی کوتاه ارائه میدهند.
گالیله در کاوشهای خود تنها به موازین عقلی معتقد بود. او به جای پیروی از احکام و آرای پیشین، به روش علمی (بر پایهی مشاهده و تجربۀ مستقیم) گرایش داشت. روش او آن بود که هر قضیهای را نخست بر پایهی مشاهدات روزمره به رشتهای از مسائل ساده تجزیه میکرد، سپس آنها را مطابق توضیحات سادهی ریاضی و منطقی حل میکرد، و سرانجام به استنتاج کلی میرسید.
گالیله در دانشگاه پیزا استاد ستارهشناسی بود. او با مطالعات خود به نتیجه رسید که آنچه نیکلاس کوپرنیک به صورت تئوریک مطرح کرده بود، دال بر حرکت زمین به دور خورشید، حقیقت دارد. او به ویژه پس از انتقال به دانشگاه شهر پادوا، با شور و شوق بیشتری به دفاع از این دیدگاه پرداخت.
کلیسای کاتولیک به مرکزیت زمین معتقد بود، و به پیروی از متن "سفر آفرینش" تورات (عهد قدیم) قرنها آموزش داده بود که خداوند نخست زمین را آفرید و سپس عرش و سماوات (خورشید و ستارگان) را پیرامون آن به حرکت در آورد.
ارباب کلیسا از گالیله خواستند از عقاید تازه دست بردارد و تنها نظریات مورد قبول کلیسا را آموزش دهد، اما گالیله به هشدارهای ارباب کلیسا وقعی نگذاشت، تا آنکه رسما "برای ادای توضیحات" به رم احضار شد. محکمۀ تفتیش عقاید (انکیزیسیون) که به پروندهی گالیله رسیدگی کرد او را کافر شناخت.
حکمی که دادگاه به گالیله ابلاغ کرد، در متون گوناگون متفاوت است، و درونمایهی آن بدین قرار است:
«عالیجنابان کاردینالهای محکمۀ تفتیش عقاید در ۲۲ ژوئن ۱۶۳۳ آرای خود را به ترتیب زیر اعلام میکنند:
نخست آن که نظرگاهی که خورشید را ثابت و مرکز جهان میداند، از دیدگاه فلسفی انحرافی و کفرآمیز است، زیرا نص صریح کتاب مقدس را نقض میکند. دیگر آن که این نظرگاه که زمین مرکز جهان نیست، بلکه با حرکتی دائمی به دور خورشید میچرخد، با ایمان دینی مغایرت دارد.
با تائیدات حضرت عیسی مسیح و مادر مقدس مریم عذرا، حکم نهایی خود را چنین اعلام میکنیم: گالیله، شما از سوی این مرجع مقدس مظنون به کفر هستید، زیرا به عقایدی متوسل شدهاید که با متون مقدس منافات دارد. شما به این اعتقاد باطل رسیدهاید که خورشید ثابت است و زمین از مشرق به سوی مغرب حرکت میکند، یا این که زمین در مرکز کائنات قرار ندارد.
چگونه بندگان خداوند میتوانند به نظری معتقد باشند که با احکام مقدس آسمانی در تضاد است؟ هرجا نظریهای با احکام الهی مغایر باشد، لاجرم باید در آن نظرات تردید کرد و شائبۀ کفر و فساد را از آنها زدود.... گالیله، شما از فیض الهی محروم شده و به اشد مجازات محکوم میشوید.»
هفت کاردینال ارشد بر حکم تکفیر گالیله مهر تائید زدند.
گالیله در برابر دادگاه متنی را قرائت کرد که برای تبرئۀ خود از پیش آماده کرده بود. او در برابر دادگاه چنین گفت:
«من، گالیلهئو گالیلهئی، فرزند وینچنزو، اهل فلورانس، در سن هفتاد سالگی، در این دادگاه معدلت حاضر شده، در برابر شما قضات محکمۀ تفتیش زانو میزنم، بر کتاب مقدس که اینک در برابر من است، دست میگذارم و سوگند یاد میکنم که همواره به این کتاب، یکایک تعالیم و نصایح و مواعظ آن اعتقاد داشته و به لطف خداوند در آینده نیز اعتقاد خواهم داشت.
اگر امروز فردی معتقد به حرکت زمین را کافر بدانیم، فردا که یقین حاصل کردیم که زمین واقعا حرکت میکند، آیا کلیسا با مشکلی جدی روبرو نمیشود؟
گالیله
با هدایت عالیجنابان و طلب مغفرت از درگاه پروردگار آشکارا میگویم: این نظر که خورشید ثابت است و زمین به دور آن میچرخد، نظری سخیف و باطل است که هرگز نباید در جایی تدریس و اشاعه شود. من برائت ابدی خود را از این نظریه اعلام میکنم. حقیقت روشن این است که زمین مسطح و ثابت است، این خورشید و ستارگان هستند که پیوسته دور زمین میچرخند.
در برابر سروران گرامی و همه مسیحیان مایل هستم کمترین شائبۀ بیایمانی را از خود دور کنم. با قلبی پاک و ایمانی استوار از چنین افکار کفرآمیز برائت میجویم. سوگند میخورم که نه به صورت کتبی و نه به شکل شفاهی کلمهای بر خلاف کلام مقدس خداوند ادا نخواهم کرد.
در برابر شما اعلام میکنم که اینک به بطلان و نادرستی عقاید پیشین خود واقف شدهام و نور ایمان به قلبم تابیده است. اکنون هر حکم و جزایی که برایم تعیین شود با میل و رغبت خواهم پذیرفت.
در پایان متذکر میشوم که برای کسب اطمینان از صحت و دقت اعترافات خود، هر آنچه در اینجا گفتم را پیش از این با شعور و هشیاری کامل با خط خود روی کاغذ آوردهام، تا هیچ خللی در آن راه نیابد.»
تنها چند ماه قبل از قرائت "ندامتنامه" (در ژانویه ۱۶۳۳) گالیله در نامهای به دوست خود الا دیوداتی توضیح داده بود که به نظر او متون دینی را نباید در الفاظ ظاهری درک کرد. گالیله در نامهی یادشده مینویسد:
«اگر بپرسیم که ماه و خورشید و ستارگان، حالات و حرکات آنها از کجا آمده است، پاسخ میشنویم که آنها را پروردگار آفریده است. اگر بپرسیم کتاب مقدس از کجا آمده؟ باز گفته میشود که اثر روحالقدس است، یعنی از جانب پروردگار آمده است. حالا میپرسیم پس چگونه است که کتاب مقدس چیزهایی میگوید که با جریان حقیقی امور در تضاد آشکار است و تنها فهم عوام را راضی میکند؟ در کتاب مقدس بندهایی هست که برداشت لفظی و مستقیم از آنها چیزی جز کفر و گمراهی نیست، زیرا خداوند را آکنده از نفرت و بیداد نشان می دهد...»
«پرسش من این است: چرا باید برای فهم جهانی که خلقت خداست، به گفتار خداوند بنگریم به جای آنکه به کردار او توجه کنیم؟ آیا کردار کمتر از گفتار اهمیت دارد؟ من سؤال میکنم: اگر امروز فردی معتقد به حرکت زمین را کافر بدانیم، فردا که یقین حاصل کردیم که زمین واقعا حرکت میکند، آیا کلیسا با مشکلی جدی روبرو نمیشود؟ به نظر من هرجا کلام خداوند با امور واقعی در تضاد قرار گیرد، باید به امور واقعی تکیه کنیم، زیرا کلام خداوند برای اقناع عوام است، و درست برای تأمین همین منظور به خداوند خصوصیاتی ناشایست نسبت میدهد.»
«از یاد نبریم که کتاب مقدس تنها به پرسشهای روحی بشر جواب میدهد. از این رو نباید به ظاهر این متن تکیه کرد.»
گالیله به حبس ابد محکوم شد، اما به خاطر کهولت سن به او اجازه دادند که در خانه خود در حومۀ فلورانس محبوس بماند، تا در سال ۱۶۴۲ درگذشت. یعنی درست همان سالی که ایزاک نیوتن فیزیکدان انگلیسی به دنیا آمد، و بر پایه نظریات گالیله فیزیک مدرن را متحول کرد.
نزدیک چهار قرن بعد پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۹۲ رسوایی محاکمه گالیله را "سوءتفاهمی دردناک" در تاریخ مسیحیت دانست که از تقابل دانایی و ایمان زاده شده بود. در فوریه ۲۰۰۹ واتیکان مراسمی رسمی برای بزرگداشت گالیله برگزار کرد.
http://bbc.co.uk/persian/arts/2009/08/090828_ag_aa_galileo_confessions.shtml