روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان
یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد و به اتومبیل او خورد.
مرد پایش را روی ترمز
گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند..
پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین
افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.
"برای اینکه شما را متوقف کتم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ".
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت...
برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند سوار ماشینش شد و رفت.
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم او مجبور می
شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه !!!
برای پیروزی ابلیس کافی است آدمهای خوب دست روی دست بگذارند.
خبرگزاری مهر به نقل از پزشکی قانونی گزارش داده که در ۲۱ ماه گذشته ۵۰۹ نفر از شهروندان تهرانی بر اثر اعتیاد و مصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده اند.
بنابر این آمار، هر ماه ۲۴ تهرانی بر اثر اعتیاد جان خود را از دست داده است.
کارشناسان می گویند افرادی که مواد مخدر مصرف می کنند درکی درستی از زمان و مکان ندارند و برای همین، یکی از عمده ترین دلایل مرگ و میر معتادان سقوط از ارتفاع است.
گزارش های پزشکی قانونی نشان می دهد که هر ماهه تعدادی از معتادان از ارتفاع سقوط کرده و دچار مرگ مغزی می شوند.
بالا رفتن مصرف مواد مخدر و شیوع مصرف مواد مخدر جدید نظیر کراک و شیشه باعث افزایش مرگ و میر شده است.
ایرج شمس پزشک اورژانس تهران می گوید: "هر ماه قربانیانی داریم که بر اثر مصرف شیشه سقوط کرده و دچار مرگ مغزی می شوند و این معضل از دو سال پیش افزایش داشته است به گونه ای که قبلا چنین حوادثی روی نمی داد."
یکی دیگر از دلایل مرگ و میر معتادان مصرف زیاد مواد مخدر"اوردوز" است. علت مرگ معتادانی که در زیر پلها و یا اماکن عمومی پیدا می شوند، عمدتا مصرف زیاد مواد مخدر است.
سعید صفاتیان مدیر کل درمان و بازپروری ستاد مبارزه با مواد مخدر، ناخالصی مواد مخدر را خطرناک تر از خود مواد مخدر دانسته و گفته است: "مواد مخدر از هر نوع به ویژه تریاک و هروئین، دارای ناخالصی هستند."
فروشندگان مواد مخدر برای افزایش حجم مواد مخدر و سود بیشتر مواد شیمیایی را به مواد مخدر اضافه می کنند.
آقای صفاتیان به خبرگزاری دانشجویان گفته است در مواد مخدری که کشف شده موادی چون "چرم بی کیفیت آب شده" وجود داشته است.
برخی گزارشها نیز نشان می دهد که فروشندگان مواد مخدر برای افزایش حجم مواد مخدر از داروهایی نظیر داروهای اعصاب استفداه می کنند برای همین معتادانی که مواد مخدر را ترک می کنند بعد از گذشت چند هفته دچار عوارضی می شوند که ناشی از ترک نیست بلکه مشکل، مواد مخدر ناخالصی است که مصرف کرده اند.
نتایج آزمایش های معتادان نشان می دهد که در خون برخی از معتادان سرب وجود دارد که نشاندهنده مصرف مواد مخدر ناخالص است.
سازمان پزشکی قانونی می گوید که اکثر مواد مخدر تزریقی حاوی مواد شیمیایی مرگ آور هستند که برخی موجب مرگ آنی و برخی نیز به علت تخریب سیستم عصبی در دراز مدت به مرگ تدریجی معتاد منجر می شود.
بنابر گزارشها رسمی در ایران بیشتر از یک میلیون و دویست هزار نفر معتاد هستند و تریاک با ۳۳ درصد بیش ترین ماده مصرفی در این کشور است.
بخش عمده تریاک جهان در افغانستان تولید می شود که در شرق ایران قرار دارد. مواد مخدر تولیدی در افغانستان عمدتا از طریق ایران به دیگر کشورها منتقل و بخشی از آن نیز در داخل ایران مصرف می شود.
ایران با داشتن ۹۵۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و قرار گرفتن میان این کشور و اروپا، همواره یکی از راه های اصلی ترانزیت مواد مخدر افغانستان به جهان خارج بوده است.
برنامه های گسترده ای برای کنترل مصرف مواد مخدر و برخورد با معتادان در ایران اجرا شده اما این برنامه ها موفقیت آمیز نبوده و گزارشها از افزایش مصرف مواد مخدر حکایت دارد.
bbc.co.uk/persian/iran/2008/11/090208_ka_drugs_iran.shtml
جمشید برزگر
اوباما گفت رهبرانی که می خواهند ناکامی های خود را به گردن غرب بیاندازند، بدانند که مردمشان در مورد آنها بر مبنای آنچه بنا کرده اند قضاوت خواهند کرد.
ورود باراک اوباما به کاخ سفید، به همان اندازه که در آمریکا یک نقطه عطف و رویدادی تاریخی است، در صحنه بین المللی نیز مهم و تعیین کننده خواهد بود.
خواست تغییر و امید به تحقق آن، تنها در آمریکا تجلی نیافته و با آغاز ریاست جمهوری آقای اوباما، این خواسته اکنون طنینی جهانی پیدا کرده است.
باراک اوباما در نخستین سخنرانی خود به عنوان چهل و چهارمین رییس جمهوری قدرتمندترین کشور جهان تنها به اشاره ای به مهم ترین مسایلی که درگیر آنها خواهد بود بسنده کرد، اما از همین اشارات مختصر نیز به خوبی پیدا بود که مساله ایران، یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی او خواهد بود.
او در این سخنرانی از امید، صلح، احترام متقابل و همکاری برای کاهش تهدیدهای هسته ای سخن گفت و تاکید کرد که مصمم است تا رویکردی تازه را در پیش گیرد و دستش را به سوی دست هایی که مشت نشده اند، دراز کند.
هرچند آقای اوباما، در این سخنرانی نامی از ایران نبرد، اما در شرایطی که پرونده فعالیت های اتمی ایران، مناقشه انگیزترین موضوع اتمی در سطح بین المللی محسوب می شود، حتی چنین اشاره مختصری نیز می تواند بار دیگر سوال ها در باره آینده روابط ایران و آمریکا را پررنگ کند.
باراک اوباما، در جریان مبارزات انتخاباتی خود نیز کوشید نشان دهد که به در پیش گرفتن رویکردی متفاوت و مبتنی بر مذاکره در قبال ایران علاقه مند است.
اما آیا چنین رویکردی ضرورتا به معنای گشوده شدن روزنه هایی تازه در دیوار بلند بی اعتمادی میان ایران و آمریکا خواهد بود و چنین تاکیدی بر تغییر، به سود جمهوری اسلامی ایران تمام خواهد شد؟
پس از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، رهبران ایران در واکنشی محتاطانه به صورت مشروط از این پیروزی استقبال کردند.
واکنش های رهبران جمهوری اسلامی، متناسب با موضع گیری های رییس جمهوری جدید آمریکا تغییر کرده است.
با این حال، فصل مشترک همه این واکنش ها یک اصل بوده است: از نظر رهبران ایران، این آمریکا است که باید برای تغییر شرایط و باز کردن راه عادی سازی روابط با ایران پیشقدم شود و در سیاست های جاری خود به طور بنیادین تجدید نظر کند.
اما به نظر نمی رسد که باراک اوباما اراده و یا حتی تمایلی به پاسخ دادن به پیش شرط هایی را داشته باشد که خود مبنای اختلافات و موضوع اتهاماتی بوده اند که دو کشور را رو در روی هم قرار داده اند.
پاسخ آمریکا به شروط مطرح شده از سوی رهبران جمهوری اسلامی، تنها زمانی می تواند مثبت قلمداد شود که آمریکا سیاستی سراسر تازه در قبال مسایلی چون جنگ علیه تروریسم، بحران خاورمیانه، پرونده اتمی ایران، حقوق بشر، نقش ایران در عراق و منطقه اتخاذ کند و مسیری عکس آنچه تا امروز پیموده را در پیش گیرد.
نخستین واکنش ها و اظهارات آقای اوباما و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه جدید آمریکا، کوچک ترین نشانه ای از اینکه میهمانان تازه کاخ سفید چنین قصدی داشته باشند، به دست نداده است.
با این حال، ایران هر نوع موضع گیری رسمی در برابر رییس جمهوری جدید آمریکا را به اظهارات و اقدامات عملی او در مقام ریاست جمهوری موکول کرده است.
به این ترتیب، به نظر می رسد که به رغم خواسته و تمایل رهبران جمهوری اسلامی با آغاز ریاست جمهوری باراک اوباما، این ایران است که در عمل در موقعیتی قرار گرفته که مجبور باشد گام نخستین و در یک معنا تعیین کننده برای آینده روابط دو کشور و حل و فصل مسایل مهمی همچون پرونده اتمی را بردارد.
آقای اوباما با سخن گفتن از تغییر و امید و صلح، بیش از هر زمان دیگر افکار عمومی در سطح جهان را با آمریکا همسو کرده است.
چنین وضعیتی، می تواند آمریکا را قادر سازد که راحت تر از گذشته موفق به ایجاد اجماعی جهانی علیه ایران شود و این کشور را بیش از پیش در عرصه جهانی منزوی کند.
هرچند به نظر نمی رسد که آقای اوباما تمایلی به استفاده از راهکارهای خشونت آمیز داشته باشد، اما اگر پیش شرط ها و شروط ایران برای استقبال از حضور آقای اوباما در کاخ سفید فراتر از آنچه که وی می خواهد یا می تواند به آنها پاسخ دهد باشد، شرایطی متفاوت و حتی دشوارتر از گذشته برای ایران رقم خواهد خورد.
شاید همین نکته یکی از دلایل واکنش های محتاطانه رهبران جمهوری اسلامی ایران بوده است. اما آنها حتی اگر بخواهند نیز، برای اتخاذ تصمیمی سراسر متفاوت و بنیادین و در پیش گرفتن رویکردی آشتی جویانه در قبال آمریکا با دشواری های متعددی هم در حوزه سیاست داخلی و هم در عرصه سیاست خارجی روبه رو هستند.
در حوزه سیاست داخلی، نزدیک به سه دهه خصومت با آمریکا، نام بردن از این کشور به عنوان اصلی ترین دشمن نظام و محک زدن دوستان و دشمنان با معیار نزدیکی و دوری آنان به "شیطان بزرگ"، در عمل موجب شده است که خروج جمهوری اسلامی ایران از چنین موقعیتی نه ساده باشد و نه بدون هزینه.
در این میان، کوچک ترین دغدغه متقاعد کردن هوادارانی است که سال ها است شعار مرگ بر آمریکا را تکرار کرده اند.
نکته مهم تر، کنار آمدن با جایگاهی است که مخالفت با آمریکا، به عنوان نشانه ای از وفاداری به آرمان و شعارهای انقلاب از یک سو و رقابت بین جناح های سیاسی برای در دست داشتن ابتکار عمل در آغاز هر نوع رابطه یا مذاکره با آمریکا از سوی دیگر در عرصه مناسبات درون حاکمیتی درجمهوری اسلامی یافته است.
رویدادهای سال های اخیر در ایران نشان داده است که فزونی یا کاستی تمایل و اراده برای عادی سازی رابطه با آمریکا، تابعی از معادلات قدرت و رقابت های سیاسی جناح های مختلف در جمهوری اسلامی بوده و به طور محسوسی از بازی قدرت تاثیر گرفته است.
در عرصه سیاست خارجی نیز، پرونده فعالیت های اتمی ایران و شعار این کشور در باره مسلم بودن حق استفاده از انرژی هسته ای و پافشاری بر غنی سازی اورانیوم به عنوان موضوعی غیر قابل مذاکره، هر نوع پیشرفت در راه تلاش برای آغاز مذاکرات و عادی سازی روابط با آمریکا و به دنبال آن غرب را به تعویق می اندازد.
سیاست ایران در قبال بحران خاورمیانه، و مسایل منطقه ای از جمله حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان نیز بخشی دیگر و مهم از دشواری هایی است که روابط ایران با آمریکای تحت رهبری باراک اوباما را تحت تاثیر قرار می دهد.
به این ترتیب، به نظر نمی رسد که به رغم طنین شعار تغییر و امید و صلح، دست کم در کوتاه مدت تغییری چشمگیر در مناسبات ایران و آمریکا پدیدار شود؛ هر چند در این میان، یک انتخاب غیر منتظره در انتخابات ریاست جمهوری ایران در خردادماه سال آینده از یک سو و شکل گیری توافقی عمومی در سطوح مختلف حاکمیت در تعریف شرایط جدید به عنوان یک فرصت، می تواند مسیر حوادث را تا حد زیادی دگرگون سازد.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/01/090120_si-jb-obama.shtml