آبان ماه یادآور درگذشت موسیقیدان برجسته ایرانی روح الله خالقی است که اینک پنجاه سال از آن می گذرد.
از
میان آفریده های شهرتیافته او سرود "ای ایران" در صدر نشسته است. سرودی
که طی پنجاه سال بی هیچ حکم و قانون و دستوری از یک نظر، به سرود ملی
ایرانیان تبدیل شده است.
دقیق تر که آن را می شنویم ویژگی های استثنائی آن را در می یابیم.
خالقی
در این سرود یکی از نظرات خود را در مورد موسیقی ایران به تجربه کشیده
است. او برخلاف نظر رایج حضور غم را در ذات مایه های سنتی تایید نمی کرد و
آن چه را که غم نامیده می شود بخشی از اندیشه برخاسته از آغشته به عرفان می
دانست و بخشی دیگر را از نحوه رفتار آهنگساز با مایه های سنتی.
او برای اثبات این نظر خود سرود "ای ایران" و چند سرود و ترانه دیگر را در غم انگیزترین مایه ها که دشتی باشد آفرید.
دشتی
در "ای ایران" نه تنها غم تولید نمی کند که جوانان را در راه نگاهبانی از
وطن برمی انگیزاند بی آن که قطره اشکی به چشم شان بیاورد.
متن "ای ایران" نیز ویژگی های تازه ای دارد.
حسین
گل گلاب، متن نویس سرود، از شاعران معروف وابسته به مدرسه وزیری بود. او
با واژه هائی که در زمان خود نو بودند و مهم تر از آن از واژگان خالص فارسی
بدون واژه های عربی بهره گرفته است.
در تمام متن شاید بتوان دو واژه عربی پیدا کرد. آن هم واژه هائی که قدمت حضورشان در زبان فارسی آنها را هم فارسی کرده است.
و
اما مهم ترین ویژگی "ای ایران" در محتوای آن است. سرودها معمولا رواج
دهنده کیش شخصیت هستند و نُه کرسی فلک را زیر پا می گذارند تا بوسه بر رکاب
قزل ارسلان بگذارند.
در ایران نیز چنین بوده است. "ای ایران" طلسم
را شکسته، سر را از قیمومیت اشخاص درآورده و به خود میهن پرداخته و جوانان
را به فداکاری در راه سربلندی آن فراخوانده است.
درست به همین دلیل
نپرداختن به کیش شخصیت، ای ایران هم در دوره نظام پیشین و هم در نظام
اسلامی با کارگزاران فرهنگی درگیری داشته است.
ولی عشق و علاقه جامعه، محدودیت ها را از میان برداشته و سرود را همه جائی و همه زمانی کرده است.
از
سرود "ای ایران" که بگذریم در فهرست آثار خالقی ۱۸ سرود دیگر نیز به چشم
میخورد که جز دو سه فقره از آنها رواج زیادی پیدا نکرده اند. از میان آنها
می توان به سرود آذرآبادگان، سرود هنر و سرود شیر و خورشید اشاره کرد.
بخش
دیگری از آثار خالقی را قطعات بدون کلام می سازد که شمارشان به ۲۲ می رسد.
از بیکلام ها دو آفریده او که زیباترین آنها نیز هستند عنوان رنگارنگ ۱ و
۲ را بر پیشانی دارند.
رنگارنگهای
دو گانه را یکی در بیات اصفهان و دیگری در ماهور، خالقی به نیت رها ساختن
آهنگ های خود از قیمومیت شعر آفریده است. به باور او پیوند نامتوازن شعر و
موسیقی رفته رفته به اولویت شعر انجامید و به موسیقی خالص میدان عمل کافی
نداده است. او برای رفع این تنگنا دو سه برنامه ویژه موسیقی بی کلام پدید
آورد.
خالقی در رنگارنگ ها با دست باز به بهرهگیری از تمهیدات چند
صدائی پرداخته و با کمک این تمهیدات جلوه و جلای دیگری به موسیقی خود داده
است. غیر از رنگارنگ ها، پیش درآمدها، چهارمضرابها و رقصهای بسیار دل
انگیزی در لابلای ۲۳ بی کلام او جای دارد.
ترانه های فاخر
بخش
دیگری از آثار خالقی را ترانه های ملی می سازد. شماری از این ترانه ها
آفریده خود اوست. در صدر ترانه های خالقی آهنگ دلپذیری است ار پیوند با شعر
معروف رودکی سمرقندی. شعری که به کمک کارگزاران دیوانی ابونصر سامانی می
آید در جریان برانگیختن او در بازگشت به بخارا. شعر علاوه بر محتوای درباری
که دارد و حضور و ماندن شاه را ضروری می بیند، اشاره غیرمستقیمی به تاثیر
موسیقی در تصمیم گیری های عاجل دارد. تاثیر آن چنان است که ابونصر هنوز
موزه در پای نکرده رهسپار بخارا می شود.
ای بخارا شاد باش و دیر زی
شاه زی تو شادمان آید همی
خالقی
موسیقی خود را در مایه شادمانه و برانگیزاننده ماهور قرار داده و نام آن
را هم چنگ رودکی نهاده است. اولین اجرای چنگ رودکی را خالقی خود رهبری کرده
است و پس از آن اجراهای متعدد دیگری نیز داشته است.
گلنوش خالقی
اجرای خود را با گروه آواز جمعی درآمیخته است. او می گوید پدرش به آواز
جمعی خیلی علاقه داشته و معتقد بوده که "کُر" اجراها را جلا می دهد. دیگر
ترانه های ماندگار خالقی آنهایی است که با شعر حافظ، رهی معیری و شهریار
درآمیخته است، می ناب، و جام جهان بین با شعر حافظ و یار رمیده با شعر رهی
معیری و حالا چرا با شعر شهریار.
در
ترانه ها نیز خالقی کوشیده شعر و آهنگ را در پیوندی متوازن نگاه درد تا حق
هیچکدامشان ضایع نشود. ۳۷ ترانه که در فهرست آثار خالقی آمده همه از کیفیت
یکسانی برخوردارند و مُهر شیوه آهنگسازی خالقی بر پیشانی آن ها نشسته است.
خالقی علاوه بر این ها شماری ترانه های تنظیمی دارد که
عمدتا آثار دوره مشروطیت است. بی تردید می توان گفت اگر تنظیم های جذاب او
نمی بود شاید بسیاری از آثار شیدا و عارف به راه فراموشی می رفت.
خالقی
در این تنظیم ها نیز به شیوه های نوآورانه مکتب وزیری وفادار مانده است.
در تنظیم شده های او ۴ ترانه از شیدا، ۹ ترانه از عارف و ۶ ترانه از درویش
خان به چشم می خورد.
آثار مکتوب
دو
جلد نظری به موسیقی یکی در مبانی موسیقی بین المللی و دیگری در مبانی
موسیقی سنتی ایران. علاوه بر این دو جلد سرگذشت موسیقی ایران نیز از نوشته
های اوست.
جلد اول در تاریخ موسیقی ایران و دیگری به تمامی در معرفی زندگی علینقی وزیری استاد اوست.
مجموعه
آهنگ ها و نوشته های خالقی در سال ۱۳۸۵ از سوی موسسه ماهور در تهران
انتشار یافته است. نام مجموعه را "ای ایران" نهاده اند تا بر موفقیت سرود
معروف او انگشت تاکید بگذارند.