هر کس در هر گروه سیاسی بخواهد تفکر باطلی را در مسیر انقلاب ایجاد کند بنده موضعگیری میکنم./ به نظر من اگر بگویند ولایت فقیه را قبول نداریم اما اقدام عملی علیه نظام نکنند، میتوانند آزاد فعالیت بکنند. در آن بحران خود ما هم شریک بودیم. / اگر آن راهی که من گفتم (محاکمه همزمان موسوی، کروبی و احمدینژاد) در پیش گرفته میشد بسیار مفید به حال نظام و به ضرر آقایان موسوی و کروبی بود. / . این، حق و حتی وظیفه نماینده است. این اشکال متوجه شماست که سؤال را به شکل یک تابو درآوردهاید و به صورت یک غول سامان دادهاید و اگر سؤالها مطرح میشد الان کشور ما به این حال دچار نمیشد.
متن
زیر مصاحبه یکی از روزنامه ها با دکتر علی مطهری در ایام سالگرد شهادت
آیت الله مطهری و درباره مسائل روز است که آن روزنامه از چاپ آن خودداری
کرد و از سوی آقای مطهری برای انتشار به سایت تابناک سپرده شد.
بسیاری بر این
باورند که فاصله بسیاری بین شخصیت علی مطهری ـ که تفکرات سکولاریسم حاکم
بر دولت اصلاحات را نقد میکرد ـ با آنچه امروز میبینیم، هست؛ دلیل این
تغییر نگرش به موضوعات گوناگون و از جمله شخصیتهای اصلاحطلب را چه
میدانید؟
به نظر من این طور نیست و فاصلهای بین آنچه در دولت اصلاحات بود، با آنچه
امروز هست نمیبینم. بنده زمانی که فکر غلط یا انحرافی در انقلاب میبینم
موضع میگیرم، فرقی نمیکند در دوره اصلاحات باشد یا در این دوره و این
بستگی به دستهبندی سیاسی ندارد. هر کس در هر گروه سیاسی بخواهد تفکر
باطلی را در مسیر انقلاب ایجاد کند، موضعگیری میکنم.
هر جا احساس کردیم فکر انحرافی در حال شکلگیری است، ما باید وارد شویم و
برخورد کنیم. این هم معیارها و اصول ثابت دارد که ما بر پایه آن عمل
میکنیم و دشمن هم شاد بشود مهم نیست، چرا که شادی دشمن با توجه به اینکه
انتقادها آثار مثبت زیادی خواهد داشت، بیاهمیت است. شادی دشمن در صورتی
بد است که تنها اثر کار ما شادی دشمن باشد.
چرا پس از آنکه
همه جریان اصلاحطلب پس از انتخابات تا به امروز به مقابله با نظام روی
آوردهاند، به نقد آنها نپرداختهاید و به جای آن به نقدهای درون گفتمانی
بسنده کردهاید؟
اولاً نقد کردهام، ثانیا نقد باید زمانی انجام بگیرد که جریانی در قدرت
باشد و نه در حاشیه. آن جریانی که در حاشیه است، تأثیر زیادی در تحولات
اجتماعی و محلی از اعراب ندارد که خیلی ما آن را به چالش بکشیم. مهم آن
جریانی است که در قدرت است و افعال و گفتارش تحولات زیادی را به دنبال
دارد، قدرت اقدام دارد و میتواند انقلاب را به مسیر درست هدایت کند یا به
انحراف بکشاند. این جریان باید نقد شود تا به بیراهه نرود.
پس شما نظرتان
این است که اگر جریانی برابر نظام، مردم و رهبری قرار گرفت و انواع
هجمهها را علیه انقلاب صورت داد، نباید مورد نقد قرار بگیرد؟
ببینید، این که این جریان مقابل نظام قرار گرفت (با طراحی و با برنامه آمد
جلوی نظام قرار گرفت) این را قبول ندارم. بنده معتقدم جریانی بود که
دچار اشتباهاتی شد و به دلیل نوع رفتار ما این اشتباهات تشدید شد و ما هم
او را هل دادیم به طرف دشمن و مقابل نظام قرار دادیم. یک موقع هست
میگویید مسعود رجوی مقابل نظام قرار گرفت؛ البته او با طراحی و
برنامهریزی قبلی این کار را انجام داد و از آغاز هم رهبری امام و روحانیت
را قبول نداشت. این گروه در دهه اول انقلاب با طراحی و در نهایت،
مسلحانه مقابل نظام قرار گرفتند. اما یک وقت هست جریانی اشتباهی مرتکب
شده است که نباید این اشتباه را صورت میداد، روی تقلب در انتخابات
پافشاری کرد، در حالی که مرجع قانونی اعلام کرد تقلب نبوده و رهبر انقلاب
هم آن را تأیید کردند.
آنها باید میگفتند، هرچند ما قانع نشدیم اما به حکم قانون گردن مینهیم و
آن را میپذیریم. نباید مردم را دعوت به حضور در خیابانها میکردند و
اشتباه کردند، ولی نوع برخورد ما با معترضان هم اشتباه بود.
نحوه برخورد ما با کسانی که دشمنی با نظام و ولایت فقیه نداشتند و فقط
اعتراضی نسبت به انتخابات داشتند، باعث شد که ما کمکم اینها را هل بدهیم
به سمت مقابله با نظام. اینها معترض به نتیجه انتخابات بودند، نه کسانی با
برنامهریزی برای سرنگونی نظام.
شما چند هفته
پیش پس از آنکه سخن از غیرقانونی بودن مجمع روحانیون مبارز به میان آمد،
در مقام دفاع از این تشکل سیاسی برآمدید و گفتید، تنها اشتباهی را مرتکب
شده است، در حالی که سخنان آنها در نشست های خصوصی، حاکی از چیز دیگری
است. آیا این، نگاه سادهلوحانه به موضوعات نیست؟
نه، اتفاقاً نگاه شما نگاه افراطی است. اگر برخی از اعضای این تشکل سیاسی
در جلسات خصوصی به شخصی و حتی به نظام توهین کردهاند، مذاکرات جلسه خصوصی
ملاک قضاوت نیست. در جلسات خصوصی خیلی حرفها گفته میشود. اشتباه مجمع
روحانیون این بود که پس از خطبههای رهبر انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد،
درخواست راهپیمایی 30 خرداد را به سرعت پس نگرفتند و تعلل کردند.
اما ما این را باید مد نظر قرار بدهیم که در آن فضای احساسی و هیجانی هر
کس یا هر گروهی ممکن بود اشتباهاتی را مرتکب شود. این را نباید تبدیل کنیم
به خروج از نظام. ما اگر جلسات خصوصی آقایان احمدینژاد و مشایی را هم
شنود کنیم، خیلی حرفها در آن زده میشود.
بنابراین، اگر
جریانی مقابل ولی فقیه ایستاد و با مواضع و عملکرد خود 9 ماه کشور را در
بدترین شرایط اجتماعی و سیاسی فرو برد، میتواند در جمهوری اسلامی ایران
فعالیت سیاسی کند؟
به نظر من اگر بگویند ولایت فقیه را قبول نداریم، اما اقدام عملی علیه
نظام نکنند، میتوانند آزاد فعالیت بکنند. در آن بحران خود ما هم شریک
بودیم.
برخی از
همکاران شما در مجلس اعتقاد دارند که آقای مطهری هر چالشی که در دو سال
گذشته در عرصه سیاسی پیش آمد، به پای دکتر احمدینژاد و مناظره ایشان با
میرحسین گذاشت و حتی اگر دو خط موازی به هم نرسند، از پیامدهای مناظره
احمدینژاد می داند، آیا واقعاً این چنین است؟
البته این، حرف همکاران من نیست، برخی سایت ها نوشتند. بنده مسأله مناظره
را زمینهساز فتنه دانستم و هنوز هم به این اعتقاد دارم. ایشان را در قضیه
14 خرداد مقصر میدانم و عامل مؤثر در داستان جلوگیری از سخنرانی سیدحسن
خمینی میدانم. در مسأله ابتذال فرهنگی و رهاسازی فرهنگی مقصر میدانم،
چرا که ایشان اعتقادی به نظارت دولت بر مسائل فرهنگی ندارند.
من در جای خودش این را عنوان کرده ام که احمدینژاد مقصر است که آن
مناظره را انجام داد و آنطور به برخی از شخصیتهای نظام حمله کرد و گذشته
نظام را زیر سؤال برد و پرده حرمت میان مردم و حکومت را درید. اگر آن راهی
که من گفتم (محاکمه همزمان موسوی، کروبی و احمدینژاد) در پیش گرفته
میشد، بسیار مفید به حال نظام و به ضرر آقایان موسوی و کروبی بود.
چرا نوع موضعگیری شما بارها مورد تأیید و خوشحالی رسانههای بیگانه قرار گرفته و موجب ناراحتی مردم حزب الله شده است؟
وقتی ما از آزادی بیان دفاع میکنیم یا علیه ظلمی که به مردم میشود سخن
میگوییم، مردم حزبالله هم باید خوشحال باشند و بسیاری از آنها همین طور
هستند، فقط عده کمی از آنها تحت تأثیر رسانه هایی مانند روزنامه شما فکر
جامد و بسته پیدا کرده اند.
حقوق مردم یا حقوق فتنهگران؟
حقوق انسانها.
گویا شما در
بیان مواضع خود تعادل را رعایت نمیکنید، مثلاً زمانی که به رئیسجمهور
قانونی مردم توهین و فحاشی میکنند، سکوت میکنید، ولی زمانی که برخی
افراد مشکوک به فائزه هاشمی توهین میکنند، نامهای را به رئیس قوه قضائیه
برای پیگیری موضوع میفرستید. یا زمانی که شعار علیه رهبری و ارکان نظام
در معابر عمومی سر میدهند، سکوت میکنید؛ اما به دلیل سخنرانی نکردن
سیدحسن خمینی در سالگرد ارتحال حضرت امام واکنش تندی نشان میدهید؟!
انتشار وسیع مطالب توهینآمیز آن خانم نسبت به رئیس جمهور قبل از
انتخابات، از سوی رسانههای دولتی کار اشتباهی بود و بیشتر اهداف سیاسی
داشت، چرا که آن حرفها تأثیر چندانی در روند انتخابات نداشت و آن خانم
مرجع فکری یا سیاسی مردم نیست.
ما دنبال میزان
اثرگذاری توهینهای افراد در جامعه و سیر صعودی نظام نیستیم بلکه بر این
نظریم که توهین و هتاکی به رئیسجمهور منتخب مردم را جرم میدانیم و به
دنبال علت موضعگیری نکردن شما در این باره هستیم؟
عرض کردم، این گونه موارد مدعی زیاد دارد و به اندازه کافی محکوم می شود و
ورود امثال من تأثیر زیادی ندارد. در این که این نوع گفتار ناپسند است،
شکی نیست، اما مهم این است که گوینده آن کیست. خانم فائزه هاشمی رجل سیاسی
به شمار نمیآید و گفتار و کردارش آنقدر مهم نیست که ما و شما به آن
واکنش نشان بدهیم و اینقدر به آن بپردازیم. مشکل شما آقای هاشمی است.
پس این چه
توجیهی دارد که شما در حمایت از شخص نامبرده به رئیس قوه قضائیه نامه
مینویسید و در آن یادآور میشوید که اگر ما در مقابل توهین به این شخص دق
کنیم، سزاوار است؟
این، مضمون سخن علی ـ علیهالسلام ـ است آنجا که سپاه معاویه خلخالی را از
پای یک زن یهودی بیرون آورده بودند. اینجا دفاع از شخص مطرح نیست، دفاع
از ارزش هایی مانند عدالت و حفظ احترام مخالف مطرح است. به علاوه، نوع
توهین مهم است. یک وقت هست هتاکی در حد قذف و دشنام ناموسی است، مثلا تهمت
زنا زده میشود و این در جامعه پخش میشود، آن هم از طرف کسانی که خود را
حامی نظام میدانند. اگر کسی به رئیسجمهور توهین و هتاکی کرد، مدعی زیاد
دارد احتیاجی به بنده نیست. اما اگر توهین ناموسی به یک معترض سیاسی از
طرف افراد مدعی طرفداری از نظام شد، مسأله فرق میکند. اینجا چون کمتر
افراد جرأت میکنند وارد شوند، وظیفه داریم که وارد شویم.
اینکه یک خانمی در یک میتینگ سیاسی به رئیسجمهور توهین کرده و البته
بیخود توهین کرده، تأثیری در روند سیاسی کشور ندارد و البته محکوم است،
اما دومی باب کردن یک روش ناپسند از سوی افراد مرتبط با نظام است.
البته بنده به خاطر شخص دق نمیکنم، بلکه اگر یک مسلمان چنین حادثهای را
ببیند و دق کند و بمیرد، مورد ملامت نیست؛ یعنی به خاطر این ظلم دق
میکند.
بسیاری از
سیاسیون و از جمله همکاران شما در مجلس، شما را سنبل بیبصیرتی میدانند و
میگویند آقای دکتر مطهری درباره مسائل سیاسی پختگی لازم را ندارند و حتی
سادهلوحی را ویژگی خاص شما دراین باره برمیشمارند. نظرتان در این رابطه
چیست؟
دلیل بطلان این حرف همین است که برخی از این افراد در مجلس و بیرون مجلس
این روزها پیش بنده میآیند و میگویند ما تازه داریم به حرفهای شما
میرسیم.
کدام یک از نظراتتان؟ همین که احمدینژاد مقصر بخشی از رخدادهای پس از انتخابات 22 خرداد است و باید محاکمه شود؟
این که دولت از نظر فرهنگی لیبرال است؛ این که پیشبینیهای بنده درست از
آب درآمده و در بسیاری از مسائل شخص احمدینژاد مقصر بوده است. این که
مکتب ایران که از طرف آقایان مشایی و احمدینژاد ترویج میشود، یک فکر
خطرناک است و این که اطرافیان آقای احمدینژاد برنامه درازمدت برای به
انحراف کشاندن انقلاب دارند. با انحراف فکری و فرهنگی در هر جریانی باید
مقابله کرد، به ویژه جریانی که قدرت را در دست دارد. جنبش سبز نیز دچار
انحراف در فکر و اهداف شد. پس از روز قدس سال 88 که شعارهای انحرافی سر
داده شد، بنده موضعگیری کردم و اینگونه شعارها را محکوم کردم. در آن
موقع هم نوشتم که آقایان موسوی و کروبی نتوانستند این حرکت را هدایت کنند و
راه خودشان را از غربزدهها جدا نکردند. همان موقع نوشتم که این جنبش یک
جنبش بی سر است و می رود که هدایت و مدیریت آن در اختیار بیگانگان و
غربیها قرار گیرد و آنها با اصل اسلام مخالفند.
یکی از ویژگیهای رهبری یک حرکت اجتماعی این است که شما بتوانید درست آن
را هدایت کنید تا به دست دیگران نیفتد. از اشکالات جریان سبز و رهبران
آنها این بود که ناخواسته و شاید به طمع استفاده از نیروی آنها خود را با
دشمنان انقلاب و نظام پیوند زدند و کارشان مخالفت با حکومت اسلامی و مبانی
دینی تلقی شد.
بهرغم آنکه
رهبر معظم انقلاب بارها در هفتههای اخیر و با توجه به فضای پیش آمده از
برکناری وزیر اطلاعات، خواهان حفظ آرامش جامعه و پرهیز از مسائلی شدند که
اختلاف و تشکیک را در سطح نمایانگر میکند، شما در همان روزها به دنبال
جمع کردن امضای نمایندگان برای سؤال از رئیسجمهور بودید. این کار عملاً
خواسته رسانههای بیگانه ـ بهرغم حق طبیعی نمایندگان در سؤال از
رئیسجمهور ـ و دامن زدن به مسائل جزیی کشور نیست؟
این کار، کار لازمی است و مجلس هم جای چنین کاری است که از مسئولان و
کارگزاران نظام سؤال کند. این، حق و حتی وظیفه نماینده است. این اشکال
متوجه شماست که پرسش را به شکل یک تابو درآوردهاید و به صورت یک غول
سامان دادهاید و اگر سؤالها مطرح میشد الان کشور ما به این حال دچار
نمیشد. اگر رئیسجمهور احساس میکرد که مرجعی به نام مجلس هست که گاهی
ایشان ملزم است در مورد رفتار خودش توضیح بدهد، کار کشور ما به اینجا
نمیکشید. البته امضا جمع کردن ما ربطی به اتفاقات اخیر نداشت و از چند
ماه پیش آغاز شده است.
آیا این پرسش در هر بستر زمانی، میتواند شکل بگیرد و ما نباید مصلحت را در نظر بگیریم؟
مصلحت در انجام آن است. سؤال میتواند در هر زمان و هر شرایطی مطرح شود،
ما باید نگاهمان را عوض کنیم. رهبر انقلاب فرمودند، فعلاً موضوع وزارت
اطلاعات را به رسانهها نکشانید و ما هم نکشاندیم. سؤال از رئیسجمهور بحث
تازهای نیست و ما مدتی است که این موضوع را پیگیری میکنیم و بنا به
دلایلی تا الان مسکوت گذاشته ایم. ما به مرور برای این کار امضا جمع
کردهایم. نامه طرح سؤال از رئیسجمهور فعلاً 75 امضا دارد و انشاءالله
در وقت مناسب مطرح میشود. اما در این شرایط، زمانی که ما بدون رسانهای
کردن موضوع دنبال جمعآوری امضا هستیم، این به نظر من اشکالی ندارد.
در این میان خبرنگاری هم که ناظر جلسه علنی است آن را رسانهای میکند.
آقای مطهری؛
زمانی که نماینده در صحن علنی مجلس به دنبال جمعآوری امضا برای سؤال از
رئیسجمهور است، انتظار دارید خبرنگار خبر اینچنینی را پوشش ندهد؟ آیا
بهتر نبود شما برای جمعآوری و طرح آن در مجلس، چند هفتهای صبر میکردید
تا بلکه فضا التهاب خود را از دست بدهد؟
یک وقت هست بنده در این شرایط با رسانهای مصاحبه و در آن مصاحبه ادعا
میکنم که رئیسجمهور را استیضاح و برکنار میکنیم، در این صورت، بنده
مقصرم که این موضوع را به اهالی رسانه کشاندهام و عملاً التهاب و اضطراب
جامعه را دامن زدهام. اما زمانی هست بنده در حال جمع کردن امضا هستم و
خبرنگاری که در قسمت بالای مجلس در حال نظاره است، این موضوع را به شکل یک
خبر منتشر میکند. این ربطی به بنده ندارد. به هر حال سؤال از رئیسجمهور
کار بد و ناپسندی به شمار نمی رود، بلکه در جای خود کار پسندیده ای است و
وظیفه نماینده است.
جمعی از
سیاسیون معتقدند توجه محافل سیاسی و حتی انتخاب شما به عنوان نماینده مجلس
نهم به واسطه انتساب شما به بیت شهید مطهری است. نظر شما در این رابطه
چیست؟
همه توجه این محافل، ناشی از این موضوع نیست، بلکه تلاش و فعالیت و مواضع
ما هم مؤثر است. انتساب به بزرگان ممکن است دو سه ماهی مؤثر باشد اما وقتی
بفهمند که فرد چیزی در چنته ندارد، توجه به او هم از بین میرود و این
فرد نمیتواند ماندگار شود. اگر شما دیدید که ظرف دو سه سال توجه به شخصی
هست این ناشی از مواضع و عملکرد فرد است. من در دوره اصلاحات مقالاتی
نوشتم و تفکرات لیبرالیستی و گاه سکولار برخی از آنها را نقد و از عملکرد
آنها انتقادات زیادی کردم. شاید کسی به اندازه من در مبارزه با
اصلاحطلبان مقاله ننوشت؛ بنابراین، مردم مرا میشناختند. البته نمیتوان
علاقه مردم به شهید مطهری را نادیده گرفت و این قطعاً مؤثر بوده است، ولی
در درجه دوم.
به تازگی،
برای چندمین بار متوالی برخی رسانهها خبر از حضور سیدحسن خمینی به عنوان
کاندیدای اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری دادهاند، به نظر شما
این میتواند مورد اقبال جامعه و مردم قرار بگیرد؟
بعید میدانم ایشان این پیشنهاد را بپذیرد و در انتخابات شرکت کند. نظر
شخصی من این است که ایشان همان کار علمیاش را دنبال کند. ایشان که نوه
امام خمینی (ره) هستند بهتر است بیشتر روی کار علمی سرمایهگذاری کنند،
حوزههای علمیه را تقویت و شاگرد تربیت کنند که این بهتر و مفیدتر است.
اساساً شهید مطهری نظریهای دارد که روحانیون در جمهوری اسلامی به کار
اجرایی نپردازند مگر به اضطرار (اگر غیر روحانی صالح نباشد) و روحانی
نباید دولتی شود تا نفوذ کلام خود را حفظ کند و رمز قدرت روحانیت شیعه در
ایجاد حرکت های اجتماعی و اصلاحات، استقلال آن از دولتها بوده است.
شما می خواهید در انتخابات مجلس که اسفند ماه امسال برگزار میشود شرکت کنید؟
هنوز معلوم نیست. نمیدانم، شاید شرکت کنم.
در لیست اصولگرایان یا اصلاحطلبان شرکت میکنید؟
نمیدانم. هر کسی غیر از یکی دو گروه ساختارشکن ما را در لیست خود قرار
بدهد ما حرفی نداریم. اگر اصلاحطلبان هم بخواهند در لیست آنها حضور پیدا
میکنم. کسانی که از جریان اصلاحطلب تأیید صلاحیت میشوند، به یقین مورد
تأیید حکومت و نظام هستند و با آنها در یک لیست کاندیدا شدن مشکلی ندارد.
اصلاحطلبان ساختارشکن در مجلس ششم بودند. در انتخابات دور گذشته هم اعلام
کردم غیر از حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، هرگروه دیگری
اگر بخواهد میتواند نام من را در فهرست خود قرار دهد.
زمانی که شما
درباره آقای کوچکزاده الفاظی را در صحن علنی به کار بردید، مورد انتقادات
بسیاری قرار گرفتید، منتقدان اعتقاد داشتند، نماینده برگزیده مردم نباید
افعال یا سخنانی به کار ببرد ـ آن هم از تریبون مجلس ـ که شأن و جایگاه
منتخبان ملت را خدشهدار کند. آیا این، اشاعه و ترویج افعال و الفاظ بد در
جامعه نیست؟
البته اشاعه آن توسط رسانههای دولتی صورت گرفت. ما باید شرایط به وجود
آمدن آن موضوع را در نظر بگیریم. بنده دارم در صندلی خود صحبت میکنم، در
این بین جاسوزنی با همه محتویات آن به طرف من پرتاب میشود و بعد به طرف
من حملهور میشوند. بنده گفتم بنشین، بتمرگ، و کلمه دیگری که معنای آن را
نمیدانم (پفیوز) و معنای آن هم در لغتنامهها دوجور آمده. این کلمات به
آرامی گفته شد و در مجلس شنیده نشد و فقط کسانی که از رادیو گوش میدادند،
شنیدند. البته کار بنده درست نبود، همان موقع هم مقالهای نوشتم و
عذرخواهی کردم و حضوری نیز روبوسی کردیم ولی شما چند رسانه خاص موضوع را
رها نمیکنید.
گذشته از کم
کاری که دولت در بحث مسائل فرهنگی و از جمله «عفاف و حجاب» انجام داده
است، کمیسیون فرهنگی مجلس چه تدابیری برای جلوگیری از تشدید وضع بدحجابی
در جامعه دارد؟
نیاز به تدابیر جدید نیست. حکم اسلام مشخص است، قانون عفاف و حجاب هم
موجود است. مشکل در نوع نگاه دولت به این مسأله است. دولت اعتقادی به
نظارت بر مسائل فرهنگی و به عبارت دیگر اعتقادی به وظیفه خود در امر به
معروف و نهی از منکر ندارد، برای همین، می گوید فقط باید کار فرهنگی شود و
کار فرهنکی هم به عهده حوزه های علمیه، روحانیت و صداوسیماست، و به این
وسیله از وظیفه خود شانه خالی می کند، در حالی که هر مقدار هم که کار
فرهنگی انجام شود در نهایت عده ای رعایت نمی کنند و دولت وظیفه دارد بر
رعایت حداقل پوشش اسلامی در جامعه نظارت داشته باشد و اقدامات عملی انجام
دهد.
متولیان فرهنگ کشور صرفاً می توانند موضوع را تبیین و مصلحت مردم را گوشزد
کنند و نصیحت و موعظه نمایند، از آن به بعد به عهده دولت اسلامی است که
مظهر قدرت و اجراست. فقها نیز بر این مطلب اجماع دارند که آن مرتبه از امر
به معروف و نهی از منکر که مستلزم اعمال قانون است به عهده دولت اسلامی
است و کار مردم نیست.
بنابراین، بخشی از مسئولیت به عهده دولت هاست، ولی در دولت کنونی به علت
حاکمیت تفکر آقای مشایی در مسائل فرهنگی و تبعیت رئیس جمهور از ایشان این
مسئولیت جدی گرفته نمی شود و همان طور که شاهد هستید در این دولت مسأله
حجاب انحطاط چشمگیر یافته و گاهی پوشش درست اسلامی تبدیل به بلوز و شلوار
شده است که فلسفه پوشش اسلامی را که عدم تحریک جنسی جامعه است تأمین نمی
کند.
شاید به یاد داشته باشید که سال گذشته آقای رئیس جمهور در مصاحبه
تلویزیونی از مجریان قانون عفاف و حجاب انتقاد و به صراحت اعلام کردند که
دولت در این زمینه وظیفه ای ندارد، درست بر خلاف اجماع فقها، و به این
وسیله پایه این قانون را سست کردند و از آنجا انحطاط در پوشش اسلامی سرعت
گرفت.
بهترین راه اصلاح این است که رئیس جمهور از این بینش خود دست بردارد و حرف
گذشته خود را اصلاح نماید. البته منظور ما از نظارت بر مسأله حجاب، سخت
گیریهای بیجا نیست. منظور این است که با مظاهر ناهنجار بد حجابی مانند
پدیده زنان خیابانی برخورد مناسب انجام شود و به طور کلی مردم احساس کنند
که موضوع پوشش اسلامی برای دولت مهم است.
کاری که آقای احمدی نژاد به تأسی از آقای مشایی کرد، باعث شد اقتدار نظام
در مسأله حجاب آسیب ببیند، به این معنی که افراد سهل انگار در پوشش اسلامی
احساس کردند که حکومت در این مسأله به دو بخش تقسیم می شود ، بخشی طرفدار
رعایت جدی آن است و بخشی طرفدار آزادی و اختیار، برای همین، میدان را باز
دیدند و اکنون به این وضعیت رسیده ایم. البته این وضعیت را به فضل خدا
اصلاح خواهیم کرد، چون بدنه دولت متدین است و افکار آقای مشایی را قبول
ندارد.
سایر حوزه های فرهنگی نیز از این نوع تساهل و تسامح بی نصیب نبوده است. می
بینیم فیلم های سینمایی تولید شده در این دوره تفاوت چندانی با فیلم های
دوره اصلاحات ندارد و گاه بدتر است که نمونه های آن فراوان است؛ یا
اتفاقاتی که در جشن نوروز و برخی تئاترها افتاد.
آقای احمدی نژاد به عنوان یک فرد حزب اللهی و متدین و اصولگرا روی کار
آمد، اما کم کم شعارهای روشنفکری مانند مکتب ایران و تساهل و تسامح در
امور فرهنگی را سر داد و این به صداقت ایشان لطمه می زند. تساهل و تسامح
در برخورد با افکار مخالف و در حوزه اندیشه خوب است، همان طور که مسلمانان
صدر اسلام با فرهنگ ها و مکتب های بیگانه با تساهل و تسامح برخورد کردند و
همین باعث جذب اقوام مختلف و پیشرفت سریع اسلام شد. اما تساهل و تسامح در
اجرای احکام اسلام امری نکوهیده است و سیره پیامبر و ائمه اطهار نیز نشان
می دهد که آنها در اجرای احکام اسلام سهل انگاری نداشتند.
به هر حال، این خط مشی آقای احمدی نژاد متأثر از آقای مشائی است و الا
تفکر ایشان این گونه نبود. ایشان باید خود را از کمند آقای مشائی رها کند و
در شناخت اسلام به اسلام شناسان مراجعه کند. به عبارت دیگر، ایشان نمی
تواند دو ولایت را در آن واحد با هم جمع کند، ولایت ولی فقیه جامع الشرایط
و ولایت آقای مشایی. باید دومی را رها کند. در این صورت مشکلات فرهنگی
کشور هم حل خواهد شد.
برخی اعتقاد
دارند که شما به رغم آن که عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هستید، در این حوزه
فعالیت ندارید و بیشتر به موضوعات سیاسی به ویژه درباره دولت ورود پیدا می
کنید، نظر خودتان چیست؟
فعالیت نمایندگان، تنها آن چیزی نیست که در رسانه ها انعکاس پیدا می کند.
برخی نمایندگان در کمیسیون ها و غیر آن فعالیت زیادی دارند، اما در رسانه
ظهور زیادی ندارند. این که بنده در حوزه فرهنگ چقدر تلاش کرده ام، بیشتر
باید از عملکرد من در کمیسیون فرهنگی به دست آید که تا چه اندازه در اظهار
نظر درباره طرح ها و لوایح و نظارت بر امور فرهنگی فعال بوده ام، ولی به
عنوان نمونه عرض می کنم که سوال از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره عدم
اجرای قانون منع استفاده از کلمات بیگانه که به صحن علنی کشیده شد و منجر
به یک کارت زرد برای وزیر شد، توسط اینجانب مطرح شد. همین طور در سوال
درباره عدم اجرای قانون عفاف و حجاب از وزیر کشور من یکی از امضا کنندگان
بودم و به تازگی نیز دوباره سوال کرده ام. یا تلاش برای آماده سازی طرح
اداره صداوسیما و طرح اصلاح تعطیلات رسمی و کارهای دیگری که فرصت ذکر آنها
نیست.
http://www.ayandenews.com/news/28672/
جوانترین شاتل ناسا برای آخرینبار عازم مدر زمین شد، اما هوای ابری فرصتی بینظیر برای عکاسان فراهم آورد تا آخرین چشماندازهای استثنایی پرواز شاتل را در حافظه تاریخ ثبت کنند.
به گزارش خبرآنلاین، تصویر زیر را تری رتکلیف (عکاس اهل تگزاس) وقتی گرفته که شاتل وارد ابرهای بالای مرکز فضایی کندی در فلوریدا شد.
اما تصویر بعدی را استفانی گوردون وقتی سوار بر هواپیما در ارتفاع 30هزار پایی (10هزارمتری) از سطح بود، گرفته است. این تصویر، مسیر حرکت شاتل را بالاتر از ابرهای فلوریدا نشان میدهد. آنها که دیروز شاهد پخش زنده پرتاب شاتل بودند، حتما متوجه شدند که وقتی شاتل وارد این توده ابر شد، تصاویر دوربینهای زمینی قطع و به جای آن، پخش تصاویر دوربینهای نصبشده بر مخزن خارجی سوخت آغاز شد.
http://www.ayandenews.com/news/28550/