سیاست‌ورزی فرزندان مطهری و بهشتی

«تهران امروز» در گزارشی نوشت:

سنت حضور فرزندان سیاستمداران در عرصه سیاست با قوت تمام در کشور ما پیگیری می‌شود. پس از گذشت 30 سال از پیروزی انقلاب، حالا نوبت به فرزندان سران انقلاب رسیده تا سکان را در دست بگیرند و در جناح‌های مختلف قرار بگیرند و گاه روبه‌روی هم بایستند.

گزارشی که در پی می‌آید نگاهی دارد به سرنوشت فرزندان دو بزرگ انقلاب اسلامی فرزند آیت‌الله شهید مرتضی مطهری و فرزند آیت‌الله شهید محمد حسینی بهشتی که دست سرنوشت آنها را در دو جناح مختلف قرار داده است. فرزندان یاران پیشین، حالا در قلمروهایی متفاوت، شطرنج سیاست بازی می‌کنند و هر کدام بهره متفاوتی از بخت و همراهی سرنوشت برده‌اند. زمانه، زمانه بازگشت است و اتهام. در این میان، سرفصل همه اتهام‌ها مشترک هستند: «فاصله گرفتن از اصول و آرمان‌های انقلاب» و جوهره بازگشت نیز یکسان وعده داده می‌شود: «احیای آرمان‌های انقلاب و سیره رهبرانش»‌ و از همین‌روست که 30 سال پس از انقلاب، میرحسین موسوی از دوران شهید بهشتی سخن گفت و بازگشت به آن روزها را آرزو کرد، همانگونه که محمود احمدی‌نژاد و یارانش هم در اثبات وفاداری‌شان بدان روزها، از نام و خاطره شهید رجایی بهره می‌گیرند و احیای منش او را وظیفه خود اعلام می‌دارند. در این سال‌ها اما، چنین کشاکشی، تنها مایه اتهام و رنجش نبوده‌اند، گاه نیز احساس مسئولیت برانگیخته‌اند، عامل حرکت شده‌اند و کسانی را از حاشیه به متن آورده‌اند، چون فرزندان بهشتی و مطهری.

سیدمحمد حسینی بهشتی دارای چهار فرزند (دو پسر و دو دختر‌) بود. محمدرضا، علیرضا، ملوک‌السادات و محبوب‌السادات، دو پسر بهشتی در غرب درس خوانده‌اند. محمدرضا، دکترای فلسفه غرب را از دانشگاه هامبورگ آلمان اخذ کرده و علیرضا، دکترای فلسفه سیاسی از دانشگاه هال انگلستان. این دو در سال‌های گذشته، بیشتر از هر سیاستمدار دیگر ایرانی، در کنار میرحسین موسوی زیسته‌اند. محمدرضا عضو پیوسته فرهنگستان هنر است؛ نهادی که میرحسین ریاست آن را سال‌های طولانی برعهده دارد و علیرضا، دبیرکل جمعیت توحید و تعاون و مدیرمسئول روزنامه کلمه سبز است. خانواده بهشتی اما در سال‌های پس از شهادت پدر، علم‌اندوزی را به سیاست‌ورزی ترجیح دادند و در حاشیه نشستند.

مشابه چنین رفتاری را فرزندان شهید مطهری هم داشتند. مرتضی مطهری، هفت فرزند داشت؛ فریده، وحیده، حمیده، سعیده و سه پسر با نام‌های علی، محمد و مجتبی. از این جمع علی و محمد، نامدارتر از بقیه هستند. محمد مطهری در غرب درس خوانده است؛ دکترای الهیات، گرایش فلسفه دین در دانشگاه تورنتو. علی مطهری اما در دانشگاه تهران درس خوانده است؛ دکترای فلسفه و کلام اسلامی. دو پسر نامور مطهری نیز چون فرزندان بهشتی در سال‌های پس از شهادت پدر، رویه‌ای متفاوت اتخاذ کردند و دانشگاه را از هر حزب و نهاد سیاسی‌ای مناسب‌تر یافتند.

گوشه‌نشینی فرزندان بهشتی و مطهری اما دوام نیاورد. در چهار سال گذشته، نخست علی مطهری در کسوت یک نماینده مجلس، پس از آن محمد مطهری در قامت یک منتقد جسور و سرانجام علیرضا بهشتی به عنوان مشاور عالی به دنیای سیاست بازگشتند. هر سه فرزند وجوه اشتراکی داشتند؛ از خانواده‌ای روحانی و اندیشمند برآمده بودند، سال‌ها به خردورزی و زندگی دانشگاهی گذرانیده بودند، مدعی ترویج اندیشه‌های پدر بودند، در زمره منتقدان جدی لیبرالیسم به‌‌شمار می‌رفتند و با تندروها مرزبندی داشتند. فرزند بهشتی در اندیشه تدوین الگوی زیست مسلمانی بود و فرزندان مطهری به نقد روش و منش اصلاح‌طلبان مشغول شدند. بازگشت این سه نفر از دو سوی مخالف بود، علیرضا بهشتی با خانواده اصلاح‌طلبان به میانه میدان آمد و علی مطهری در لیست اصولگرایان همچنان که نخستین یادداشت‌های محمد مطهری در رسانه‌های اصولگرا خوانده شد.

روزهای آغازین
ورود جدی علی مطهری به دنیای سیاست با انتخابات مجلس هشتم همراه بود. او در آخرین روزها همراه با علی اشراقی، نوه امام ثبت نام کرد و اندکی بعد خبر آمد که هر دو رد صلاحیت شده‌اند. مطهری قرار بود در لیست اصولگرایان قرار گیرد و اشراقی، کاندیدای اصلاح‌طلبان بود. رایزنی‌ها شدت گرفت و صلاحیت هر دو تایید شد. اشراقی اما از ادامه حضور انصراف داد ولی مطهری در صحنه باقی ماند و به عنوان یکی از نمایندگان مجلس هشتم راهی بهارستان شد. او اینک عضو مجلس و فراکسیونی است که علی لاریجانی، داماد شهید مطهری رئیس آن است. نام محمد مطهری اما با یادداشت‌های تفصیلی و تند و تیزش شهره شد. نقادی‌ مستدل و تطبیقی شیخ جوان اگرچه چندان به مذاق برخی لایه‌های اصولگرایان خوش نیامد ولی آنچنان قوت داشت و دلسوزانه بود که تاییدش ناگزیر می‌نمود. علیرضا بهشتی اما زمانی نامش شنیده شد که خبر آمد میرحسین موسوی تشکیلاتی موسوم به جمعیت توحید و تعاون را فعال‌تر کرده و قرار است در حوزه نظر و مشورت حضوری جدی‌تر داشته باشد.

از همان آغاز فعال شدن این جمعیت به احتمال حضور دوباره میرحسین موسوی در صحنه سیاسی مرتبط دانسته شد؛ گمانه‌ای که درست از آب درآمد و چند ماه بعد، نام علیرضا بهشتی به‌عنوان مشاور عالی میرحسین موسوی در کنار برخی از دوستان قدیمی نخست‌وزیر دوران جنگ به عنوان هسته مرکزی ستاد انتخاباتی موسوی اعلام شد. در همان ایام، زمزمه انتشار روزنامه کلمه هم به میان آمد و مدیرمسئول ارگان مطبوعاتی موسوی، علیرضا بهشتی بود، همچنانکه پیش از آن سایت کلمه را فعال کرده بود. بازگشت این سه نفر به حوزه عمل و نظر اما یک سرفصل مشترک داشت: فرزندان شهید بهشتی و مطهری در جست‌وجوی راهی تازه برای کاهش نگرانی‌های‌شان بودند؛ نگرانی‌هایی که مدعی دوری گرفتن شیوه حکومت‌داری از سیره و اصول امام(ره) و انقلاب و رهبران معنوی و تشکیلاتی‌اش از جمله مرتضی مطهری و سید محمد حسینی بهشتی بود.

به سیره پدر
در سخت‌ترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی، مردانی بودند که در عرصه عمل و نظر بار گرانی بدوش کشیدند تا کاروان انقلاب را از گردنه‌های سخت آغازین به سلامت گذرانند. سیدمحمد حسینی‌بهشتی و مرتضی مطهری از آن جمله بودند. بهشتی، نماد مدیریت انقلابی بود و مطهری، نماد متفکر اسلامی. هر دو میانه‌ای وثیق با سیاست‌ورزی و تشکل‌گرایی داشته‌اند، هسته‌های مطالعاتی و مدارس حوزوی بسیار بنا نهادند و در تنظیم مناسبات و معادلات سال‌های نخست انقلاب نقشی سترگ داشتند. این نقش چنان عظیم می‌نمود که در هنگام شهادت‌شان، امام (ره) بهشتی را یک ملت خواند و مطهری را پاره تنش دانست. نقش این دو در صحنه سیاست ایران، اگرچه ناتمام ماند ولی کم نبود اظهارات و توصیه‌های بزرگان و زعمای نظام که مدام توصیه به بهره‌گیری از اندیشه و منش شهید بهشتی و شهید مطهری در روش‌های حکومت‌داری می‌کردند. نام مطهری و بهشتی و مبارزات انقلابی آنها البته که محدود به دوران پس از انقلاب نبود و این دو سالیان مدید در کنار سایر مبارزان انقلابی، علیه رژیم پهلوی مشغول بودند و در این کشاکش، بارها طعم زندان را چشیدند.

در برابر احمدی‌نژاد
علی مطهری پیش آنکه در عرصه سیاست نامی شود، در دانشگاه و رسانه به نقد سیاست مشغول بود و شیوه کار اصلاح‌طلبان و همچنین کارگزاران را مدام به نقد می‌کشید. نقادی‌های او بیشتر در حوزه اقتصادی، تفکرات کارگزاران را نشانه می‌رفت و از حاشیه‌ها نیز غافل نبود. در دی ماه 82 پای فرزندان هاشمی و شایعات پیرامون‌شان را به میان کشید و خواستار شفاف‌سازی شد. موضع‌گیری او در برابر اصلاح‌‌طلبان چپ اما بیشتر متوجه ابعاد فرهنگی بود و از چسباندن اتهام ترویج اباحه‌گری بر پیشانی اصلاح طلبان ابایی نداشت. بیرون از گود نشستن اما چندان به مذاق فرزند شهید مطهری خوش نیامد و او سرانجام در انتخابات هشتم، پا به عرصه عملی سیاست گذاشت؛ بازگشتی که با برآمدن آفتاب اقبال علی لاریجانی، داماد خانواده مطهری، همراه بود.

در میان نمایندگان مجلس هشتم، چه اصولگرا چه اصلاح طلب اما بی‌شک علی مطهری، منتقدترین چهره دولت نهم و دهم بوده است. صفتی که شاید چندان برای مطهری پیش بینی نمی‌شد، چه هم او و هم احمدی‌نژاد در اظهارات خویش رویای بازگشت داشتند و بر نفی وضع موجود پای می‌فشردند. بازی اما به گونه‌ای پیش رفت که در اندک زمان، راه علی مطهری از احمدی‌نژاد نه تنها دور افتاد که در موضعی کاملا مخالف قرار گرفت. او احمدی‌نژاد را نه اصولگرا، که فردی مستقل و متعلق به گروهی می‌داند که تفکراتی شبه عرفانی در مورد اسلام دارند، از لیبرالیسم فرهنگی دفاع می‌کنند و صداقتی در اعلام مواضعشان دیده نمی‌شود. از همین روست که در مجلس نهم، تمام قد در برابر احمدی‌نژاد می‌ایستد. در ماجرای استیضاح کردان که مطهری از صحنه گردانان اصلی آن بود، تلاش‌های دو نیم ساعته احمدی‌نژاد برای مجاب کردن مطهری جواب نداد و کردان از وزارت کشور رفت،

در رای اعتماد به محصولی هم که برای جانشینی کردان آمده بود، علی مطهری منتقد رای اعتماد به محصولی بود و از نیم درصدی گفت که رای اعتماد را مشکوک کرده است. او در جایی دیگر میدان دار طرحی می‌شود که با استناد به حرف‌های مشایی درباره اسرائیل، قصد داشت برای نخستین بار پس از انقلاب پای رئیس‌جمهور را برای پاسخ به سوال نمایندگان به مجلس بکشاند. مطهری برای طرحش 81 امضا جمع کرد و در نهایت سخنان مقام معظم رهبری در رد حرف‌های مشایی، آب بر آتش ریخت و ماجرا تمام شد. رویارویی احمدی‌نژاد و مطهری و جدال شان بر سر مشایی به این جا ختم نشد، در ماجرای انتصاب مشایی باز هم مطهری از احتمال فراخوانی رئیس‌جمهور به مجلس سخن گفت. او احمدی‌نژاد را تابع ولایت مشایی دانست.

این تلاش مطهری، باز هم با دخالت رهبری و عزل مشایی از معاون اولی ناتمام ماند. در ماجرای انتخابات، مطهری باز هم رفتاری منتقدانه داشت. او نخست از لزوم اجماع بر سر گزینه‌ای غیر از احمدی‌نژاد پرداخت و سپس طرحی برای اجماع ارائه داد؛ طرحی که بر اساس آن علی اکبر ولایتی، کاندیدای ریاست جمهوری بود و قالیباف، معاونش. این طرح اما با امتناع ولایتی ناکام ماند و مطهری در نهایت، حمایتی نه چندان مشهود از محسن رضایی کرد. پس از انتخابات نیز مطهری، احمدی‌نژاد را به دو اتهام آغاز فتنه انتخاباتی و تحریک معترضان متهم کرد و درخواست کرد که او نیز چون موسوی محاکمه شود. به گمان مطهری، احمدی‌نژاد نیز چون موسوی، تیغه‌های قیچی‌ای هستند که برای قطع نظام تلاش می‌کنند. مطهری همچنین احمدی‌نژاد را بدان متهم کرد که روش حکومت‌داری را مناسب انتخاب نکرده است و با حذف نخبگان، تنها به دانشگاهیان و همکاران سابق خود برای اداره کشور تکیه کرده است.

اتهامات او برای مشاوران و حامیان احمدی‌نژاد گران آمد، برخی چون رسایی و جوانفکر به او نامه نوشتند، حرف‌های او درباره مشایی را توهین‌آمیز و وقیحانه خواندند، از رای به او در مجلس هشتم ابراز پشیمانی کردند و خواستار برخورد مجلس با او شدند. برخی هم چون تشکل‌های دانشجویی، بیانیه‌های تند و تیز صادر کردند و او را متهم به انحراف از راه پدر و ارزش‌های انقلاب کردند. مطهری در حوادث پس از انتخابات دو بار دیگر هم خبر ساز شد، نخست در واکنش به حرف‌های آیت الله جنتی، استدلالی مبنی بر اینکه کسانی که مردم را به خیابان آوردند، مسئول مرگشان هستند را با استدلال معاویه مقایسه کرد که گفته بود قاتل عمار، علی است که او را به جنگ با ما آورده بود. در هنگام رای اعتماد به وزرای احمدی‌نژاد هم نطق مطهری، بس جنجال ساز شد، مطهری ابتدا از رئیس‌جمهور پرسید: «آیا درست است کسانی که بر التزام خود به ولایت فقیه تأکید کردند به خاطر علاقه شما به آقای رحیم مشایی از مسئولیت خود حذف شدند. در این صورت در چهار ‌سال آینده چگونه میان ولی فقیه جامع‌الشرایط و ولایت آقای رحیم مشایی جمع می‌بندید؟»

او همچنین احمدی‌نژاد را متهم کرد که هیچ اعتقادی به نظارت بر مساله حجاب و پوشش اسلامی و ممیزی کتاب ندارد و وضعیت پوشش اسلامی در هیچ دوره‌ای مانند دوره صدارت احمدی‌نژاد، انحطاط پیدا نکرده است. او در ادامه با اشاره به اینکه شنیده احمدی‌نژاد قائل به آزاد کردن ماهواره‌ها هم است، بر منش لیبرالی رئیس دولت در حوزه فرهنگ تاکید کرد. چنین اظهارات و نوشته‌هایی، واکنش‌های تند و تیز برخی چهره‌ها و رسانه‌های اصولگرا را برانگیخت، رجانیوز و کیهان بارها و به تندی از رویه فرزند شهید مطهری انتقاد کردند و علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه‌ای احمدی‌نژاد در نقدی عتاب آلود، از رای به مطهری در انتخابات مجلس هشتم ابراز ندامت کرد و خواستار پس دادن رای خود شد.

نظرات علی مطهری در باب رابطه اصولگرایان و ولایت فقیه نیز گاه با انتقادات اصولگرایان روبه‌رو شده است. آنها مطهری را متهم می‌کنند که فضا را برای ساختارشکنی مهیا می‌کند، در حاشیه این اتهام‌ها و انتقادها که متوجه علی مطهری است، گاه تیغ انتقاد علی لاریجانی را نیز نشانه می‌رود و رئیس مجلس هشتم متهم است که با چنین آوانگاردهایی، قصد از هم پاشاندن شیرازه دولت را دارد. انتقادها در ماه‌های اخیر همچنین محمد مطهری را نیز هدف قرار داده است و فرزندان شهید مطهری که به قصد احیای اصول و ارزش‌های انقلاب و زنده کردن آرمان‌های پدر در متن سیاست ورزی ایران به میدان آمده بودند، اینک خود متهم به عدول از این مسیر شده اند.

راهی که به اوین ختم شد
روزهای کوتاه سیاست ورزی علیرضا بهشتی اما بدفرجام بود. فرزند شهید بهشتی، زودتر از آنچه تصور می‌رفت، در جایگاه متهمان قرار گرفت. در روزهای پیش از انتخابات، هم بهشتی تلاش می‌کرد غرق هیاهوی تند انتخابات نشود و مخالفان موسوی هم تمایلی نداشتند حضور او در کنار موسوی برجسته شود. اندک اندک اما با قطبی شدن شدید فضای انتخابات، بهشتی نیز در معرکه گرفتار آمد. نخستین انتقادات زمانی شدت گرفت که او به عنوان نماینده موسوی، پیگیر تشکیل کمیته‌های صیانت از آرا شد.

در ادامه موضع‌گیری‌های بهشتی در حمایت از موسوی، با واکنش تند اصولگرایان روبه‌رو شد و فرزند شهید بهشتی، به ناسازگاری با اندیشه پدر متهم گردید، به‌خصوص در روزهای پس از انتخابات. در این ایام روزنامه «کلمه» تعطیل، سایت فیلتر و دفتر سایت و روزنامه که در واقع بنیاد حفظ و نشر آثار شهید بهشتی بود نیز پلمب شد. پس از انتخابات، علیرضا همچنین نامه‌ای به پدر شهیدش نوشت و از روزهای سخت و داشته‌هایی که بر باد رفت، سخت گلایه کرد. برگزاری مراسم سالگرد شهید بهشتی (7تیر) هم حادثه‌ای دیگر بود که حاشیه هایش بار اتهام بهشتی را سنگین‌تر کرد.

در ادامه او کمیته‌ای برای پیگیری سرنوشت کشته‌شدگان پس از انتخابات تشکیل داد، این کمیته اگرچه از ابتدا با نظر موافق روبه‌رو نبود ولی از سوی برخی نهادها مانند کمیته ویژه مجلس به همکاری دعوت شد. ماجرای حضور بهشتی در این کمیته اما پس از ماجرای کهریزک و اظهارات کروبی به اتمام رسید، او مسئول پروژه‌ای موسوم به شهیدسازی شناخته شد و متهم به کمک به برخی برای فرار از کشور شد و در نهایت دفتر کمیته پیگیری پلمب و او به همراه مرتضی الویری بازداشت و راهش به زندان اوین ختم شد. دوران حضور او در اوین اما کوتاه مدت بود و اندک زمانی بعد، با پیگیری‌های بسیار آزاد شد، هر چند کماکان پرونده‌اش مفتوح است، پرونده ای که بس قطور می‌نماید. در کنار علیرضا، محبوبه السادات، دختر شهید بهشتی که از جمله همراهان میرحسین موسوی در انتخابات دهم بود نیز از گستره انتقادات و اتهامات در امان نماند.

نوبت به همه می‌رسد
علیرضا بهشتی و یا علی و محمد مطهری اما در این مسیر تنها نبوده‌اند. پیش از این نیز بسیاری از چهره‌ها، مورد اتهام‌ها قرار گرفته‌اند برای چنین وضعیتی، تفسیرهای متفاوتی وجود دارد:

الف: گروهی معتقد هستند که فرزندان از مسیر پدران جدا شده‌اند. اتهام‌زنندگان کماکان تفسیر و قرائت از اندیشه مردانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی را در صلاحیت خویش می‌دانند و نگران هستند که بازخوانی اندیشه‌های این شهدا، راه را بر انحراف و برخوردهای سلیقه‌ای باز نماید. فرزندان در مقابل این اتهام البته بدون پاسخ نیستند، آنها اعتقاد دارند که حامل اندیشه پدر هستند، صلاحیت تفسیر و ترویجش را دارند و اساسا احساس مسئولیتشان برای بازگشت به میدان، از باب وفاداری به اندیشه پدر بوده است.

ب: برخی اما معتقدند در زمانه اکنون سیاست‌ورزی در ایران، پسند شاید آن نباشد که السابقون انقلاب، چه در قامت پدر و چه در سیمای فرزند، عرصه را میان‌داری کنند.

هاشمی رفسنجانی، در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات نهم، در نوشته‌ای ـ که اخیرا دوباره توسط سایت شخصی‌اش منتشر شد و درباره دلایل آمدنش به آن انتخابات بود ـ از روزگار همنشینی با شهید بهشتی می‌گوید: «روزی در جمع یاران به بهشتی گفتم: این تهمت‌های تلخ آزارت نمی‌دهد؟ نگاهم کرد و گفت: این ‌آسیاب به نوبت است، نوبت تو هم خواهد رسید!» پیش‌بینی سید درست بود، نوبت نه تنها به هاشمی رسید که فرزندان هاشمی نیز در ردیف نخست متهمان قرار گرفتند؛ چون فرزند بهشتی. کدام تفسیر به صواب نزدیک تر است؟

سعه صدر ضرورت بالندگی انقلاب
به نظر می‌رسد انقلاب باید با سعه‌صدری بیش از همیشه، فرزندان یاران صمیمی پیشین را با تمام دیدگاه‌ها و عقاید گوناگون‌شان در کنار هم جمع کند و راه بالندگی خود را با حضور همه سرمایه‌های خود ادامه دهد.

http://ayandenews.com/news/15010/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد